۱۳۸۷ دی ۸, یکشنبه

داوود سرخوش


داوود برادر كوچك سرور سرخوش است. متولد 1350 در قريه قوجور باش ولسوالي دايكندي ولايت ارزگان ميباشد خود او در مصاحبه با روزنامه همشهري چاپ تهران مورخ 16/11/1380 اين چنين ميگويد:
در سال 1362 بعد از شهادت برادرم سرور سرخوش آواره شهر كويته پاكستان شدم برادرم زمينه هاي خوانندگي را درمن پديدار نموده بود ولي تا زماني كه به پاكستان رسيدم هيچ گونه تصميم جدي در وجودم شكل نگرفته بود. در پاكستان مجبور بودم براي گذران زندگي كار كنم تا اين كه در سال 1365 چند نفر از فرهنگيان مرا به اجراي كانسرتي دعوت نمودند. اين در حالي بود كه من حتي نميدانستم كانسرت چيست. به هر صورت رفتيم و وارد سالن شديم. در آنجا اعلام شد كه سرخوش براي شما ميخواند به محض رفتن روي صحنه چون سن و سال كمي داشتم، بسياري از حاضران سالن را ترك نمودند. اولين آهنگ انقلابي بود و دومين آهنگ هزارگي همينها سبب شد، بسياري از كساني كه جلسه را ترك كرده بودند باز به سر جايهايشان آمدند و بسيار اجرايم را تشويق نمودند. اجراي آهنگ انقلابي در آن موقعيت بسيار با اقبال روبرو شد و با آن كه حرفه اي نبودم ولي آن كنسرت را هنوز منحيث يك خاطره خوش بياد دارم.
پس از آن بود كه موسيقي را بطور حرفه اي دنبال نمودم. در ابتدا با توجه به وضع موجود آن زمان و سن كم غالب اشعارم انقلابي و قوم گرايانه بود. در اين سالها تا سال 1376 مجموعا 14 كاست از من منتشر شد كه بعضي از آنها حتي صداي من هم در آن نبود و به نام من بيرون آمده بود.
سال 1376 با سفرهايي كه به خاك افغانستان داشتم، به اين فكر افتادم كه بايد روند را تغيير داد و از درد هاي ملت افغانستان بگويم كه نتيجه آن آلبوم سرزمين من بود آن زمان طالبان در افغانستان حاكم بودند و جو پاكستان هم بدليل نفوذ طالبان براي هنرمندان نا امن شده بود، طوري كه چندين هنرمند به قتل رسيده بودند. براي همين پس از كانسرتي كه در لندن داشتم ترجيح دادم در اين شهر بمانم در سال 1997 كه در لندن بودم همكاري من با امير جان صبوري منجر به تهيه آلبوم سرزمين من گشت كه تعدادي از آهنگها در كويته و كار نهايي آن در لندن به انجام رسيد آلبوم سرزمين من غالب اشعار و كمپوز از امير جان صبوري بود.
ابتداي اين آلبوم با رباعي زير از آهنگ افغاني وارث ويراني آغاز ميگردد
دو رهبر خفــته بر روي دو بستر
دو عسكر خسته در بين دو سنگر
دو رهبر پشت ميز صلح خنـــدان
دو بيرق بر سر گــور دو عــسكر
اين روندي كه سرخوش توصيف نمود با آلبومهاي بعدي بنامهاي پري جو و سفيد و سياه نيز ادامه پيدا كرد. البته به تازگي صحبت از آلبوم جديدي بنام مريم شده كه هنوز منتشر نگشته تا ببينيم همان روند در اين آلبوم نيز تكرارگشته يا نه. سر خوش علاوه بر دنبوره به چندين ساز ديگر نيز تسلط دارد و علاوه بر زبان فارسي كه زبان مادريش است به زبانهاي اردو و انگليسي و آلماني نيز مسلط است.او هم اينك صاحب سه فرزند پسر است.
يكي از مشكلات موسيقي هزارگي همان هزارگي بودن آن بود طوري كه بغير از صفدر توكلي كه تا حدي اشعار دري را خوانده بود آن هم فقط با دنبوره كس ديگري منحيث يك خواننده ملي مطرح نگشت و شايد سرخوش را بتوان پيشقدم اين راه دانست كه با اشعاري به لسان دري و استفاده از آلات متفاوت همچون هارموني ، طبله و كيبورد رنگ و بويي جديد به كارهايش ببخشد كه او را به عنوان يك خواننده ملي بشناساند.
------------------------------------------------------------------------------------------------------
1- اين شعر به گونه ديگري در كتاب هزاره هاي افغانستان سيد عسكر موسوي آمده
2- اينجا منظور ، نويسنده اصلي مقاله جناب فياض مي باشند
3- برگرفته از سايت نيزار
4- چمکلی،گردنبند ازنقره است كه در قديم زنها ودختران هزاره از آن براي زينت استفاده مينمودند.
5- برگرفته از مقاله حسين ورسي با اضافات بنده
در تهيه اين مقاله از كتابهاي زير استفاده برده ام
هزاره ها ي افغانستان نوشته سيد عسكر موسوي چاپ تهران
دوبيتي هاي عاميانه هزارگي نوشته محمد جواد خاوري چاپ تهران
تاريخ ادبيات در افغانستان نوشته كهزاد چاپ ؟
پژوهشي در تاريخ هزاره ها نوشته كاظم يزداني چاپ تهران
و نيز از مطالب سايتهاي روزنامه همشهري ، سايت نيزار ، سايت مشعل و سايت باميان نيز استفاده گشته
اين مقاله پيشكشي است همراه با احترام به جايگاه شامخ تمام هنرمندان پيشكسوت موسيقي افغانستان كه عمر خود را صرف مبارزه با جهل خود كامگان و پيشبرد هنر والاي موسيقي نمودند هر چند تلاش بسيار نمودم اين مقاله از تمام عواطف و احساسات بدور ماند منتها صد في صد خالي از عيب و اشكال بوده نميتواند و لذا از شما دوستان هنرمن و هنر پرور صميمانه تقاضا مندم نظرات و راهنمايي هاي خود را دريغ نفرمائييد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر