۱۳۸۷ دی ۹, دوشنبه











بهسود و دایمیرداد سرزمین سوخته
و قتلگاه غارت و جنایات طالبان کوچی نما





معضله کوچی ها یکی از تنش‏های حادِ اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی است وریشه‏ ء طولانی بحران میان قومی در افغانستان دارد که در تابستان هر سا ل میان کوچی‏ها و ساکنان بومی بسیاری از مناطق کشور به دلیل تهاجم رمه‏ها و گله‏های کوچیها به چراگاه‏های‏شان نزاع به وجود می‏آیند. حکومت ها برای دست یابی براهداف مغرضانهء خود از کوچیها با شیوه های متفاوت منحیث ابزارسیاسی برای سرکوب دیگراقوام کشور بهره گیری مینمایند . بازگوئی حوادث گذشته خواه ناخواه دربردارنده بعضی از، زشتی وخوبی حوادثی ، اتفاق افتاده، است که نمی‌توان آنها را نادیده گرفت و هنوز هم حلقه های معین سیاسی میخواهند، آنرا نهادینه کرده و به آن جنبه قانونی دهند. بناء، لازم اند که این گونه حوادث همانگونه که واقع شده هست، باید مورد بررسی قرار گیرد نه بشکل تحریف شده آن تا راه حلی منطقی برایش جستجوگردد.
مردم کشور همه بخوبی میدانند که دردهه اخیر قرن نوزد هم میلادی بعد ازشکست مردم هزاره توسط لشکر عبدالرحمن جلاد طبق فرمان او تمام زمین های اجدادی مردم هزاره در مناطق زابل – قندهار – هلمند و ارزگان ، تیری ، دهراود ، اجرستان ، دایه ، فولاد ، گیزاب ، زاولی ، مالستان ، ، کجران ، دای چوپان ، شاه جوی ، داله و غیره برای قبیله های مختلف اقوام پشتون توزیع گردید . درعین زمان به کوچیها اجازه داده شد تا از مناطق غیر زراعتی مردم هزاره را برای رمه داری ، استفاده نمایند عبدالرحمان به کوچی‏ها زمین مشخصی نداد و در زمینه‏ء اسکان آن‏ها اقدامی ننمود، تا بتواند از آنان به‏عنوان ابزاری سیاسی جهت سرکوب اقوام دیگر استفاده نماید کوچیهای پشتون تبار یک پدیده سازمان یافته سیاسی است، چون کوچیها را قدرت های گذشته وابسته به استعمار در جهت سیاست، بدرفتاری علیه سایر اقوام کشور در راستای پاکسازی قومی به وجود آوردند، ، کوچی ها در مسیر رفت وآمد خود مردم بومی را چنان شکنجه روحی می دادند، که برخی را به ناچار کوچاندند، و برخی به زور دولت ودوسیه سازی مجبور می شدند ، زمین های خود را به کوچیها بفروشند. که این عامل جا بجای جمعیت را در ساحات مورد نظر شان سرعت می بخشید، برخلاف ادعای برخی ها پدیده کوچیگری سیاسی از یکصد سال عمر بیشتر در افغانستان ندارد .از همه اولتر باید بدانیم که کوچی ها نه یک صنف و نه یک قوم جدا گانه است. تمام اقوام افغانستان اعم از تاجک ها – هزاره ها – ازبک ها – ترکمن ها – ایماق ها – بلوچ ها – قیر غیز ها – پامیری ها و عرب ها و غیره نیز مانند اقوام پشتون کوچی های عادی و طبیعی دارند و به رمه داری و تربیه مواشی مصروف هستند که این کوچی ها در تابستان هر سال برای سه ماه همراه با رمه های شان در چراگاه های نزدیک به زمین های زراعتی للمی کوهی ویا در چراگاه های مشترک نزدیک به مناطق زیست شان ییلاق میروند و در تربیه مواشی مبادرت میورزند . ولی کوچی های پشتون تبار از مناطق قبایلی آن طرف خط دیورند و از ساحات جنوب وشرق رمه های خود ها را گرفته در دیگر ساحات کشور سرازیر میشوند و در مناطق مردمی مصروف ییلاق میگردند که مردم بومی آن هیچ گونه تجانس زبانی و قومی با آنان ندارند که در نتیجه به برخورد های خونین منجرمیگردد. دولت افغانستان باید کوچی های پاکستانی و افغانی را از همدیگر تفکیک و جدا نماید و برای کوچی های پشتون تبار افغانی در مناطق هم زبا ن و هم نژاد ایشان اسکان بدهند .
کوچی های غیر طبیعی یک پدیده سیاسی استعماری بوده که در زمان امیرعبدالرحمن بعد از ترسیم خط دیو رند بالای قسمتی از خاک کشور به منظور اهداف خاص سیاسی تشکیل و ایجاد گریده است که تا هنوز بحیث زخم خونین سرکوبگر مورد بهره بر داری حکام وقت برضد دیگراقوام مورد استفاده قرار میگیرد. همه میدانیم که جمعیت کوچیها بگونه افواهی از سوی نظریه پردازان استبداد تکتباری زیاد نشان داده میشود که بیشتر خصلت سیاسی داشته که نه واقعی ونه حقیقی میباشد . چنانکه براساس گواهی شاهدان عینی، درسال ۱۳۵۷ خورشیدی حفیظ الله امین شخصاً به قلم خود دو ملیون تن دیگر را بر جمعیت پنجصد هزار نفری کوچی های پشتون تبار که ازسوی اداره مرکزی احصائیه پس از سرشماری ارزیابی گردیده بود، خودسرانه و زورگویانه افزوده است. در صورتیکه ، جمعیت کوچیهای پشتون تبار به پنجصد هزار و درمجموع کوچ نشینان، بشمول شماری از خانواده های مالدار که به ییلاقها درکوهستانات مربوط به سرزمینهای خود مؤقتاً اقامت میگزینند، به هفتصد و پنجاه هزار تن میرسد. این نفوس نیم میلیونی شامل کوچی های مناطق قبایلی پاکستان و کوچی های افغانی این طرف خط دیورند هستند ومهاجرا ن افغانستان مقیم پاکستان همگی بخوبی میدانند که کوچیها ی پاکستانی اکثرا در شهر ها ی بزرگ و مناطق سرحدی آن کشور صاحب خانه – دکان - تجارت و مصروف قاچاق مواد مخدر است و گروه طالبان و القاعده را برای اجرای عملیات های تروریستی در افغانستان ودیگر نقاط جهان یاری میرسانند و همچنان کوچی های افغانی و داخلی پشتون تبار در ولایات جنوب و شرق افغانستان و در شهر های بزرگ کشور صاحب خانه – دکان و تجارت بوده و در انواع گوناگون قا چا ق و انجام حملات انتحاری در شهر ها و شاهراه های بزرگ مصروف می باشند. برخی از کوچی ها جاسوسان دولت ها و از عوامل زمینه ساز تهاجم بیگانه است. آنان بانی تروریسم در وجود طالبان و القاعده ، حامی این ناآرامیها و تاجران مواد مخدر امروز و قاچاقچیان دیروز هستند .
طالبان کوچی نما، کوچی دولتی است نه کوچی طبیعی بلکه به شکل استثنائی ، رفتار این کوچیها همان مطالبه حقوق شهروندی مضاعف است. هفت سا ل پیش در زمان حاکميت سياه طالبان و تقويت نفوذ قبیله گرایان پشتون تبار در رژيم فعلی بارديگر باشندگان غيرپشتون بويژه باشندگان نواحی هزاره جات را به مشکل کوچيها ی سیاسی مواجه نموده است.
اوضاع سياسی و اجتماعی افغانستان در طی سه دهه ای اخير در اثر جنگها، مهاجرتها و مداخلات بيرونی دستخوش تحول جدی شده است. در شرايط فعلی برابری همه اتباع کشور بدون در نظرداشت تعلق نژادی، مذهبی، لسانی و محلی يکی از نيازهای اصلی و خواستهای واقعی و فوری جامعه است. اما دولت فعلی بجای تامين ازادی و رفع تبعيضهای قومی و جنسی هر روز در پی محدوديت ازاديها و تشديد تضادهای قومی و مليتی است. دولت نه فقط در طول دو سال از ادامه و تشديد اين تنش قومی کارمثبت و مؤثری به پيش نبرده بلکه برعکس آگاهانه در تلاش تعميق آن بوده است. طرح اخير دولت بجای برنامه اسکان کوچي ها و پايان دادن به منازعه قومی، خواهان حل مسئله از راه حقوقی شده است. راه حل که به تضاد و بحران فعلی عمق و بعدی بيشتر می بخشد.
دعوی کوچيها با اهالی بهسود قبل از آنکه يک مسئله حقوقی باشد يک مسئله سياسی است. دعوی حقوقی و مراجعه به اسناد نميتواند گرهکشا باشد. زيرا اسناد متعلق به صد سال پيش در دوران که شؤونيسم قومی حکمروائی ميکرد و مردم هزاره در معرض انواع بيدادگری و بيحقوقی قرار داشتند، نميتواند پاسخگوی نياز و مشکلات امروزی باشد. تهيه اسناد جعلی يا اصلی در نظامهای فاسد افغانستان هيچگاه مسئله دشواری نبوده است. در افغانستان بسیاری مسایل از جمله مسایل مالکیت بصورت عرف و نا نوشته پابرجا مانده است. دولتهای قبیله گرا درین مورد کمتر توجه داشته اند. ازین رو مردمی که سالها در یک منطقه زندگی کرده اند صاحب جا و مالی در آنجا میباشند. اما ممکن است از آن جا و مال سند نزد شان نباشد زیرا بصورت عرف هرکه میداند که چه چیز از کی است.
اولتر از همه باید هویت کوچیها مشخص شود. تنها آن کوچیهای که واقعا افغان اند، تذکرۀ تابعیت داده شود، باید مورد حمایت دولت افغانستان قرارگیرد. اما آنانیکه پاکستانی اند نباید بار دوش مردم افغانستان شوند. دولت باید مسألۀ کوچی ها را برای همیشه و دایم حل کند. از لحاظ روابط و مناسبات اجتماعی در افغانستان معیار اصلی در حوزه فعالیت و تشخیص حدود، دامنه فعالیت هر باشنده و کوچنده را عرف تعيین می کند ، یک امر وقتی قانونی است که از طرف مقامهای صالح دولتی برپایۀ اصول قانونی بظهور رسیده باشد. اما یک قانون میتواند ظالمانه و غیر عادلانه باشد. درین صورت قانونی بودن با عدالت و انصاف ناسازگار می باشد که باعث عدم مشروعیت میگردد. وقتی که ما یک دولت ستمگار و مستبد را دولت غیر مشروع می نامیم بخاطر این است که آن دولت رویۀ انصاف را پیش نگرفته است، روشن است که عبدالرحمان خان دشمن سرسخت مردم هزاره بود. که فرمان داد این مردم را سر بزنند و قتل عام کنند و هر که را نمیکشند اسیر کنند و سپس به بازارهای برده فروشان بفروشند. ستمهای که این امیر خوناشام به حق مردم هزاره کرده است نابخشودنی است. طبیعی است که چنین شخصی حاضر بود که سرزمین و مناطق مردم هزاره را به کوچیها ببخشد. اما این بخشش بر پایۀ تنفر و دشمنی بوده است نه برپایه حق و عدالت و ازینرو سند کوچیها را نمیتوان مشروع خواند زیرا این سند مبتنی بر حق نیست و مشروعیت ندارد. قرار اطلاع ماه حمل سال گذشته و ماه حمل سال جاری چندین جلسات مکرر به اشتراک نمایندگان کوچیها و بعضی از مقامات ارشد پشتون تبار برتریخواه در دولت و پارلمان جهت تهاجم طالبان کوچی نما به مناطق هزاره جات دایر گردیده است . درین جلسات به نمایندگان کوچی ها دستور میدهند که باید با گرم شدن هوا کوچی ها از راه میدان وردگ وارد هزاره جات شده و تا بامیان و یکاولنگ به پیش بروند . و در عین زمان قبایل دیگر کوچی در ولایت های غزنی و زابل نیز اماده رفتن به هزاره جات باشند . دربهارسال روان بنا بر وعده و نوید های این دسته شریک در قدرت سیاسی، کوچی ها که بیشتر جوانان شان در حلقه نظامی طالبان عضویت دارند، با سلاح های دست داشته ثقیله و خفیفه شان از مسیر کجاب و دای میرداد وارد قسمت های از ولسوالی بهسود شدند .
طبق برنامه از قبل طرح شده این نیروهای طالبا ن زیر پوشیش کوچی در آغاز برای اینکه ساکنین اصلی این سرزمین را تحت تاثیر خود قرار دهند، از خشونت کار گرفته و با فیر سلاح های سبک و سنگین و سوزاندن چندین خانه وفیر چند راکت ، به پیشروی خود ادامه دادند که جنایات نسلکشی وغارت سال جاری و سال گذشته طالبان کوچی نما را دربهسود و دایمیردادهمه مردم کشور آگاهی دارند که خشنتر وزشتتر از کشتار فاشیزم هتلری بوده است. درپی این تجاوز آشکار، باردیگر هزاره های صلحدوست وادار شدند که دست به مقاومت دفاعی بزنند. که بهای سنگینی به دفاع از سرزمین، آزادی و حق زندگی درخانه و مزرعه خویش پرداختند، و تا آنجا که میتوانستند ایستادگی نشان دادند. آنان با برادران همدرد خویش به تظاهرات خیابانی ده ها هزار نفری دست زدند و صدای اعتراض خود را، به بلندی کوه های هزارجات، بالا کردند. دسته های قومگرای حاکم در مقام های کلیدی دولت کنونی عامل نیرومندی در تولید خشونت و جنگ جدید میان کوچی های پشتونتبار پاکستانی و مردمان محلی هزاره جات در بهسود، دایمیرداد و سایر نقاط کشور گردیدند که باعث فاجعه نوین ملی در پیکرهء علیل مردمان تحت ستم افغانستان گردیده اند. خود محوران دولتی به خاطر کوچی های پاکستانی و یا به گفتهء بهتر به حمایت از طالبان کوچی نقاب هر دو طرف خط دیورند، تنش و دشمنی ناخواسته را میان اهالی ناآگاه، غیر سیاسی و بیگناه پشتون کشور و مردم تحت ستم هزاره در افغانستان خلق نموده اند تا دشمنان داخلی و خارجی افغانستان از آن بهره ببرند.
طوریکه نعیم کوچی رئیس تنظیمیه رژیم طالبان و عامل اصلی قتل عام و زمین سوخته در هزاره جا ت که بعد از سقوط حکومت طالبان با سپری نمودن سه سال حبس در گوانتا نامو با وساطت حلقات قبیله گرا ی درون دولت کنونی از گوانتا نامو رها و فعلا همرا ه با پسرش حیدر نعیم زوی و دیگر طالبان کوچی نما در فاجعه بهسود ودایمیرداد نقش اساسی دارد . ملک نعیم کوچی و دیگر ملکان کوچی ها در شهر های پشاور و کویته پاکستان و در ولایات جنوب وشرق کشور ما لک صد ها جریب زمین زراعتی خانه ها و دکان ها – مغازه ها –ترانسپورت های بار بری بوده – و به تجارت و قاچاق مصروف اند. و قرار معلوم دوتن از وکلای زن عضوپا رلمان که از کوچی ها نمایندگی میکردند درین روز های نزدیک به کشور ایتا لیا پناهنده شده است .
طالبان کوچی نما در جنوب افغانستان زیر نام گروه طالبان برضد نیرو های ناتو میجنگند ولی در هزاره جات این طالبان بنام کوچی از طرف حکومت اکمالات لوژیستیکی و تسلیحاتی بخاطر نسل کشی مردم هزاره و زمین سوخته در هزاره جات سرازیرمیشوند. فاجعه ء بهسود که بخاطر نا امنی و کشاندن آن ازجنوب درمرکز باامکانات دولتی انجام گردید. تداوم آن ، مصیب های سنگینتری را برمردم افغانستان و خاصتا هزاره ها و کوچیها تحمیل می نماید. با یورش مسلحانه طالبان کوچی نما، در هزاره جات ، متاسفانه بار دیگر تاریخ ظلم و جنایت بر هزاره ها تکرارگردید و این بار پشتیبان این جنایت و تجاوز وحشیانه بر هزاره ها ، نه حکام مستبد فاشیست و قبیله گراهای بیسواد بلکه نئوفاشیستهای مدعی به اصطلاح مدافع حقوق بشر ، تئوری پردازان دموکراسی ، روشنفکر نماها، و سایر دست اندرکاران سیاسی و مذهبی در اداره ریاستی آقای کرزی، است که از یک طرف با پشتیبانی مستقیم و غیر مستقیم ، کوچی های متجاوز را تشویق به تجاوز و جنایت نموده و از طرف دیگر با توطئه سکوت در مقابل این جنایت وارده بر هزاره ها ، که بیشتر ازدو ماه به اینطرف ولسوالی های حصه اول و حصه دوم بهسود و ولسوالی دایمیرداد در آتش سوخته و دهها نفر کشته واسیر، بیش از بیست هزار نفر مردم بی دفاع اواره گردیده و خانه ها و کشتزار های آنان حریق و بیش از سی هزار درخت تخریب شده است ، برخورد نمودند و با خیا ل راحت چنان مهر سکوت برلب زده اند که گویا در اطراف آنان هیچ حادثه ای رخ نداده است.
آقای کرزی ، نه تنها هیچ اقدام عملی در راستای محکومیت متجاوزین به حقوق انسانی هزاره ها نه نموده اند بلکه با صدور حکمی ، نیروهای دولتی را موظف به حفظ و حراست ، از آنان ، ساخته اند از آنجائیکه تجاوز به حریم دیگران و کشتن و زدن و چور و چپاول و وادار به کوچ اجباری از مصادیق اصلی جرم و جنایت به حساب میایند. بعد ازینکه کوچی های مسلح با زور سرنیزه و کشتار و چور و چپاول ، در مدت بیشتر از دو ماه ، کشتند و سوختند و بردند ، ولسوالی های حصه اول ودوم بهسود وولسوالی دایمیردا د شبیه سرزمین ارواح شده است. حکم آقای کرزی ، ریشه به شؤنیسم قومی و بوی خون فرمان عبد الرحمان جابر را دارد . حکم رئیس جمهور خسارات احتمالی کوچی هارا جبران میکند، کوچی هم علف چر های مردم را چرانیده اند وهم مصارف زمستان خود را از رئیس جمهور میگیرند.که این موضوع نمایانگر حمایت بیدریع از فرهنگ کوچی گریست . از مطالعه متن قطعنامه کوچی ها وحکم رئیس جمهور بدرستی فهمیده میشود که این دو متن با هم شباهت های فراوان داشته و یکجا از طرف یک ارگان واحد تهیه وتنظیم شده اند واین مهره های درون نظام اند که کوچی ها را رهبری میکنند.
فاجعه بهسود در پهلوی همه بدبختی ها ، تجربه خونبار و افتخاراتی را نیز نصیب قربانیان جنگ و مردم هزاره نمود. چون فاجعه بهسود دسیسه خطرناکی حلقاتی بود که می خواستند دامنه آنرا در تمامی ساحات هزاره جات گسترش بدهند. آنها با استفاده از طالبان کوچی نما می خواستند که مردم را به انتقام و خشونت کشانیده آتش جنگ را بیشترشعله ور و مردم محل را به تمرد و جنگ در مخالفت با دولت و قوای خارجی مجبور نموده و زمینه های نابودی کامل آنها را فراهم نمایند. ولی پلان وحشت با برخورد عاقلانه شیوه های مدنی و دموکراسی روبرو شد. مظاهره و اعتصاب در مقابل وحشت درسی بود که افتخاراتی زیادی را ثبت تاریخ مبارزات درد مندانه این مردم عذاب کشیده کرد. فاجعه در بهسود -اعتصاب و مظاهرات ده ها هزارنفر ی درشهر های کابل – بامیان – مزار شریف و دایکندی اشاره ء بود به گرداننده گان این سناریوی نفاق و وحشت که مردم ازدسیسه های آنان آگاهی دارند .از آنجائیکه در باره جنایات نسل کشی در داخل و برون کشور، از طریق رسانه های تصویری- شنوائی و چاپی انسانهای با احساس ، با هزاره های بیدفاع و حق بجانب بهسود و دایمیرداد همدردی نشان دادند. ولی متاسفانه برخورد رسانه های دولتی همراه با سکوت و کم اهمیت جلوه دادن فاجعه همرا ه بوده است و نیروهای خارجی و نمایندگی سازمان ملل متحد درافغانستان ، تا حدود زیادی دربرابر آن رویدادها بی تفاوت باقی ماندند. که این پیشا مد موقف و موقعیت جامعه جهانی را در دفاع از تامین دموکراسی وحقوق بشر زیر سوال میبر د که آنان در زیر شعار دمو کراسی و حضور نیرو های نظامی ایساف چنین جنایات نابخشودنی در هزاره جات یعنی قلب کشور صورت میگیرد با بی توجه برخورد می نماید . اما سهم وتعهد جامعه بین المللی به ویژه امریکایها برای تامین امنیت درافغانستان ازهر نگاه قابل نگرش می باشد. واگر این بازی متوقف نگردد و تغیر ی درطرز دید جامعه بین المللی ایجاد نگردد دامنه ناامنی مرکز وشمال افغانستان را فرا خواهد گرفت و تیم آقای کرزی نیز از قربانیان اصلی این بازی خواهد بود. وظیفه ء هر فرد مردم آسیب دیده مناطق بهسود و دایمیرداد است که صدایی مظلومیت شان را رساتر از گذشته به گوش جهانیان و سایر هموطنان شان برسانند تا سکوت به وجود آمده و جنایتی نا بخشودنی در حق این مردم مظلوم بر ملا وافشاء گردد.
نتیجه گیری :-
فاجعه بهسود و دایمیرداد باید برای حلقات برتریخواه قومی فهمانده باشد که با کشتار ونسل کشی قومی و حمایت مستقیم گروه طالبان نمیتوانند بیشتر ازین بر عملکرد های پنهان و آشکار خود ها مردم افغانستان را اغفال نمایند. برای یافتن راه حل معقول و دایمی معضله کوچی ها در کشور یگانه راه آن اسکان دایمی آنان بالای اراضی دولتی در مناطق زیست اقوام هم زبا ن و هم نژادشان میباشد تا این زخم خونین سیاسی یک قرنه ء کشور تداوی گردد و دیگر مردم افغانستان و خاصتا مردم ساحات آسیب پذیر ازین معضله شاهد فاجعه های خونین بعدی نباشند. دولت کنونی باید بدون سهلنگاری برای اسکان کوچی های افغانستانی این طرف خط دیورند اقدام عملی نموده و از بکار گیری طالبان پاکستانی زیر نام کوچی در جهت ایجاد فاجعه در کشور جلوگیری و تدابیر موثیر خنثی کننده اتخاذ نماید. طالبان کوچی نما در تعریف جديد، آن كه در يك طرف تجاوز، ناامني و بي‌رحمي و در طرف ديگر نماد برتری خواهی قومي رابه نمایش میگذارد . و نبايد اجازه داده شود كه ، زخم‌ها عميق‌تر و امنیت و ثبات را با چالش‌هاي خطرناكي مواجه نماید . اين دولت است كه بايد با رويكرد ملي خود، علایق قومي را به حاشيه رانده، حساسيت‌ها را در جهت مصالح عام رهنمون ‌گردد. تا زمانيكه دولت خود را در مسأله كوچي‌ها از تمایلات قومي بيرون نكشد، هر حركت آن در جهت تعميق بحران ، خواهد بود. تجربه نشان داده است اقدام پيشگيرانه خيلي‌ها ارزانتر و مؤثرتر از رويكرد پي گيرانهء مسايل، تمام مي‌شود.
منابع
سایت آریائی زیرعنوان تفسیری از فرمان حامد کرزی در مورد کوچی ها نویسنده: ثنا نیکپی داکتر حقوق و علوم سیاسی.
سایت آریائی زیرعنوان مسکون ساختن، راه حل واقعی برای پایان بخشیدن به کوچیگری است نويسنده:دوکتورعبدالله کشتمند.
سایت جام غور زیرعنوان حکم حامد کرزی و قطعنامه کوچی ها در یک ارگان تهیه شده!؟ نویسنده: عبدالقدیر علم.
سایت آریا ئی زیرعنوان تکرار جنایات نسل کشی و زمین سوخته ء طالبان کوچی نما در هزاره جات نویسنده: صاحب این قلم .
سایت آریائی زیرعنوان طرح یورش کوچی ها به هزاره ستان در کجا برنامه ریزی شد؟ نویسنده: بومانعلی قاسمی.
سایت خاوران زیرعنوان هزاره ها نباید جا و مکان خود را به نفع کوچیها از دست بدهند نویسنده: عید محمد عزیزپور.
سایت کاتب هزاره زیرعنوان محکومیت جنایات خونین طالبان کوچی نقاب در مناطق هزارستان نویسنده: سخی ارزگانی.
سایت کاتب هزاره زیرعنوان کــــوچیــــــگری نــــــــا مشـــــــــروع نویسنده: آیت الله ابراهيم حسن زاده يكا ولنگي.
سایت کابل پرس زیرعنوان هجوم کوچیها دربهسود سرآغاز یک بحران دیگرنويسنده: هادی ميران.




تخریب منازل مهاجرین افغانستان در ایران
















تخریب منازل مهاجرین افغانستان در ایران





اشتباه نکنید! بلدوزری را که در حال تخریب این خانه های محقر می بینید، تصاویری متعلق به سرزمین فلسطین نیست! این تصاویر متلعق به همین نزدیکی هاست .... متعلق به کشور همسایه ما ایران؛ همسایه ای که به زبان من و تو حرف می زند، به شیوه من و تو رو به کعبه می ایستد و ... بعد اینگونه با بلدوزر خانه های پناهندگان همزبان شان را با خاک یکسان می کند! این تصاویر متعلق به سرزمین شیراز است، سرزمینی که غزل های «حافظ» اش بارها من و تو را به وجد آورده و روزگاری، «سعدی شیرازی» بر پیشانی این شهر نوشت: بنی آدم اعضای یکدیگرند!
روزنامه ایرانی جام جم که متعلق به جناح اسلام گرا و تندرو در ایران است، در شماره امروز چهارشنبه 23/5/1384 گزارشی کوتاهی را تحت عنوان «جمع آوری اتباع افغانی در شیراز» منتشر کرده است. اما مجموعه تصاویر ویژه ای که این گزارش را تکمیل کرده، آنقدر دردناک و حیرت انگیز است که قلب انسان را می فشارد.
در تفسیر این تصاویر من هیچ نمی گویم و مشاهده و قضاوت را می سپارم به شما. به شمایی که اگر یک دولت مسئولیت پذیر می داشتید، اگر وزیری درد آشنا بر کرسی وزارت خارجه تان تکیه زده بود، اگر نمایندگان تان در پارلمان به جای حقوق شما بر سر افزایش معاش خودشان چانه زنی نمی کردند، حکومت اسلامی ایران هرگز جرئت نمی کرد کرامت انسانی خواهران و برادران ما را این چنین لگدمال کند.

عکسهائ از جنایات طالبان کوچی نما

























































































































,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,, عکسهائ از جنایات طالبان کوچی نما,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,

کوچی ها باید از افغانستان خارج شده و به آن طرف سرحد دیورند جاگزین گردند

کوچی ها باید از افغانستان خارج شده و به آن طرف سرحد دیورند جاگزین گردند، نماینده گان و اعضای حزب اسلامی حکمتیار قاتل هر چه زود تر از شمال و شرق افغانستان رانده شوند
حاکمیت استبدادی عبدالرحمن جلاد، نادر غدار و کاسه لیس انگلیس،ظاهر شاه بی سواد که دشمن آموزش و دانش بود، شهونیزم واستبداد هاشم خان فرهنگ ستیز، قوم پرست و جنایات محمد گل مهمند که کتاب های فارسی را به آتش می کشاند، بی عقلی و نادانی و قوم پرستی افغان ملتی ها این جاسوسان پاکستان ، حفیظ الله امین جلاد که صد ها هزار انسان بی گناه را در شمال و مناطق هزاره جات زنده به گور کرد ، نورمحمد تره کی بی سواد و سرتنبه، داکتر نجیب الله قاتل، ملا عمر تروریست و وطن فروش ، امان الله خان احساساتی، ظلم استبداد طالبان بی فرهنگ به دستور حلقات شونیستی داخلی و ISI پاکستان، قتل 80000 هشتاد هزار انسان تنها در کابل توسط گلبدین راکت یار وقتل بیشتر از 550 هزار نفر در مناطق هزارجات و شمال کشور در اثر حملات وحشیانه و راکت باران شبا روزی به خاطر منافع قوم پشتون(افغان) ، زمینه سازی برای آزادای طالبان از زندان های کشور، حبیب الله خان کلکانی بعد از مهر به قران مجید توسط نادر غدار در این حاکمیت به دار زده شد ویا مثل فرزند فرزانه تاجیک های افغانستان و منطقه شادروان مسعود، رهبروقهرمان ملی مردم افغانستان به اثر توطیه درونی تروریزم طالب و القاعده وپلان ISI وامپریالیزم جهانی به شهادت رسیدند. به تاریخ مزدک خراسانی، تاریخ یفتلی ها،تاریخ کوشانی ها، تاریخ غزنوی هاو تاریخ غوری های تاجیک تبار، به تاریخ میربچه خان کوهدامنی، میرمسجدی خان کوهستانی، بابه قچقار کوهدامنی، شهادت محمد ولی خان بدخشی مشروطه خواه توسط نادر غدار، شهادت مرزا فقیر احمد خان از قریه شیشکان رخه پنجشیر رییس جنگلات و کارکن وزارت خارجه توسط هاشم جلاد ونادر غدار، که بعدا پسرش با تغیر تخلص بنام اتمانزی توانست از ساطور استبداد نادری و هاشم خانی جان به سلامت ببرد، پسرعمه وشوهر همشیره مرزا فقیر احمد خان پنجیشری رییس جنگلات و یکی از مشروطه خواهان بود، توسط هاشم غداربه حکم نادرغدار در راه خان آباد و امام صاحب به شهادت رسید، شهادت غلام جیلانی خان چرخی، شهادت محمد مهدی خان چندولی، شهادت جنرال شیر احمد خان چرخی، شهادت مرزا مهدی خان قزل باش، شهادت سید اسمعاعیل خان بلخی، مبارزات مشروطه خواهانه غلام حیدر خان هم سنگر نزدیک مرحوم غبار مورخ و مبارز کشور، شهادت محمد طایر بدخشی توسط امین جلاد، شهادت مجید کلکانی توسط نجیب قاتل و شهادت هزاران مبارز و ترقی خواه مردم غیور فارسی زبان، شهادت تاریخ اند. قیام استبداد کش حبیب الله کلکانی در مخالفت به کوچ های اجباری وجابجایی پاکستانی های پشتون تباردر شمال کشور، وقهرمانی مسعود نامداروطن در تاریخ معاصر کشور ما نباید قمار زد، وما باید از مرگ مسعود قهرمان پند بگیریم، از کوته قفلی (قلفی) پدرام در افغانستان بدون جرم توسط جبار ثابت سارنوال و عضو خاد امین جلاد به گفته( جنرال امر خیل در کنفرانس مطبوعاتی سارنوالان بعد از سبک دوشی جبار ثابت )، بدون کدام جرم به خاطر و ساطت وخیر خوایی بین اکبر بای ترکمن تبار و جنرال دوستم ازبک تبار افغانستانی تاریخ معاصر را ورق بزنیم و از فارسی نگفتن عمدی در تلویزیون های شمشاد، لمر، دولتی، ازبین بردن اخبار فارسی در تلویزون دولتی توسط بچه خوانده کاکا گلبدین رفیق پشت پرده حاکمیت، این ها همه حقایقی اند که ما را وادار میسازد تا از زبان،فرهنگ،تاریخ و سرزمین خود با خون خود دفاع کنیم و به هر کوچی پشتون پاکستانی اجازه ندهیم تا سر زمین اجدادی ما افغانستانی ها را بنام کوچی اشغال کنند.
آیا می توان انتظار داشت افردی که به اصطلاح دوهم سقاوی را نبشته و طالبان را به دو دسته بنیاد گر و میانه رو ودر حقیقت (فاشیزم و تروریزم ) تقسیم کرده است، شمال کابل را آتش زده و اهالی آن را کوچ اجباری داده و برای دولت طالب ودولت کنونی برنامه های ملی طرح کرده وآ یا این ها خواهان ایجاد فضای برادری اقوام با هم برادر میباشند؟
دولتی که ادعای دموکراسی، برابری حقوق شهروندی را دارد چرا نمی خواهد اشک از چشمان دختران و زنان بهسود پاک شود و کودکان فقیر آن شهرک به خانه های شان برگردند.
تیم متعصب باید بداند که دیگر افغانستان کشوری نیست که تنها امیران بی سواد و محمد زایی های فرهنگ ستیز مالک آن بوده و امیر عبدالرحمان چشم بکشد و تیل داغ کند. این کشور دوره های طلایی خویش را در این سی سال سیر میکند با وجود تکالیف و رنج های فراوان. چون سیاه ترین حکومت یعنی حکومت پشتونیزم (افغانیزم) رو به زوال است و آخرین نفس هایش را میکشد.
نفرین بی پایان به حکومت افغانی و افغان ملتی که هنوز هم بالای ملت پرافتخار ما حکومت مینمایند و اعتراف به نسل کشی نمینمایند. نسل کشی که هنوز جهان و بشریت تجربه نکرده است. که در این مورد در آینده های نزدیک ملل متحد و جامعه جهانی نیز در جریان گذاشته خواهد شد.
بنآ مردم شمال و فارسی زبانان مشرقی و سایر نقاط افغانستان به کهنه فکران قبیله اخطار میدهند که کوچی ها باید بخصوص از مناطق شمال و هزاره جات و سایر نقاط افغانستان خارج شده و به آن طرف سرحد دیورند جاگزین گردند، نماینده گان و اعضای حزب اسلامی حکمتیار قاتل هر چه زود تر در شمال و شرق افغانستان دستگیر و به جزای اعمال شان برسند و یا رانده شوند و وابستگان طالبان و حزب اسلامی به محکمه معرفی گردند.









کمیسیون مستقل حقوق بشر:
گزارش قضیه‌ی منازعه‌ی کوچیها با مردم محل در ولسوالی حصه‌ی اول وحصه‌ی دوم بهسود و ولسوالی دای میرداد ولایت میدان وردک در سال 1387 هجری- شمسی






درطول تاریخ افغانستان تعدادی از قبایل پشتون، که عمدتا مربوط به مناطق جنوبی کشور می باشند، به شیوه‌ی کوچیگیری زندگی می کنند و در فصل های مختلف سال از یک منطقه به منطقه‌ی دیگر تغییر مکان می دهند. آنها مدعی داشتن چراه گاهها ومیله جاها در مناطق مختلف کشور برای استفاده مواشی شان هستند.
ورود کوچی ها به مناطق مرکزی افغانستان جهت استفاده از مراتع وچراگاههای آن، از اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی آغاز یافته است. ازهمان آغاز، ورود کوچی ها به مناطق مرکزی همه ساله توام با برخورد های خشونت بار بوده است. زیرا کوچی ها مدعی اند که حکومت های وقت به دلیل کمبود چراه گاه ها در سایر مناطق کشور ومساعد بودن آب وهوای مناطق مرکزی در فصل های بهار وتابستان، تصمیم گرفته اند تا آنها از این چراه گاهها مستفد شوند. اما مردم محل به این باورند که حق استفاده از علفچرها متعلق به باشندگان دایمی آن است و تصمیم حکومت های وقت مبنی بر واگذاری این علفچرها و مراتع به کوچی ها، تبعیض آمیز، ظالمانه و براساس اهداف سیاسی بوده است. از طرف دیگر زمین زراعتی برای کشتهای موسمی در این مناطق خیلی محدود بوده ویگانه وسیله‌ی معیشت درمناطق مرکزی پرورش مواشی است که آنهم متکی به همین علفچرهای طبیعی محدود می‌باشد.
بنابراین، منازعه‌ی فعلی بین کوچیها و مردم بومی در این مناطق، ریشه‌ی عمیق و سابقه‌ی طولانی درتاریخ افغانستان دارد. با تأسف در ادوار مختلف تاریخ، از این منازعه، زمامداران وحلقات مختلف سیاسی به نفع خود بهره برداری سیاسی نیز کرده اند. درواقع، هم کوچیها وهم مردم محل، قربانی این بهره برداریهای سیاسی شده و متاسفانه روابط بین شان همواره مخدوش گشته است.
اما این نکته هم نباید فراموش گردد که برخی از خانواده های کوچی مدعی اند که زمین‌هایی را به شکل قانونی نیز از مردم محل خریداری کرده اند و قباله های شرعی وعرفی در دست دارند. مردم محل نیز ظاهرا با این ادعا مخالفتی ندارند.
کوچی ها در دوران جهاد به مناطق هزاره جات نیامدند، اما با تسلط طالبان باردیگر به این مناطق برگشتند. هرچند این منازعه محدود به بهسود نمی گردد، اما از آنجایی که بهسود دروازه ای به سوی بسیاری مناطق مرکزی می‌باشد، درسالهای اخیر این منطقه شاهد برخوردهای شدید بین کوچیها ومردم محل بوده است. در سال 1382 مردم محل موافقت کردند که کوچیها تنها برای یک سال در بهسود به عنوان مهمان بمانند. اما در سال 1383 در اثر منازعه ای که در این منطقه به وقوع پیوست، یک نفر از مردم محل به قتل رسید. شخصی دیگری در سال 1384 نیز کشته شد. در سال 1385، هرچند جنگ و منازعه‌ی مسلحانه منجر به بی جاشدن تعدادی از اهالی وخسارات مادی گردید، ولی تلفات انسانی درپی نداشت. اما، در سال 1386 یازده ( 11) نفر ازساکنین محل کشته و15 نفر دیگر به شمول چهار زن زخمی گردیده و 1900 فامیل آواره شدند. کوچیها نیز مدعی شدند که در این سال یک نفر از جانب آنها به قتل رسیده است.
علی رغم آنکه این منازعه از آغاز به کار دولت جدید همه ساله تکرار گردیده و قربانی های زیادی را باعث شده است، دولت افغانستان اقدام مؤثر برای حل ریشه ای این منازعه انجام نداده است و امسال بار دیگر فاجعه تکرار گردید. ماده‌ی چهاردهم قانون اساسی دولت را مکلف می سازد که برای " اسکان " کوچیها، برنامه‌های موثر طرح و تطبیق نماید. ولی دولت افغانستان علی رغم مکلفیت قانونی خود، با پیشنهاد های مکرر "کمیسون مستقل حقوق بشر افغانستان" و وقوع منازعات سالهای اخیر، با بی توجهی کامل برخورد نموده، زمینه‌ی اسکان عادلانه‌ی کوچیها را مساعد نکرده است. این منازعه، در سال 1387 هجری – شمسی ابعاد گسترده تری یافت وتلفات انسانی و خسارات مادی زیادی به بار آورد. این گزارش به ابعاد مختلف منازعه‌ی امسال می‌پردازیم.
جزِئیات منازعه در سال 1387 هجری- شمسی
جنگ در ولسوالی حصه‌ی دوم بهسود به تاریخ 26 /3/1387 آغاز شد و به تاریخ 17 /4/ 1387 به ولسوالی حصه‌ی اول و ولسوالی دای میرداد نیز گسترش یافت. با تأسف این جنگ از همان آغاز با تلفات انسانی و خسارات مالی هنگفتی همراه بود و تا اوایل ماه اسد ادامه داشت و با خروج کوچیها براساس فرمان رئیس جمهور، پایان یافت. آخرین گروه کوچیها به تاریخ 12/5/1387 از قریه‌ی "قاش" ولسوالی دای میرداد خارج شدند. درجریان جنگ و پس از آن، چندین بار هیأت‌هایی از جانب کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان به منظور بررسی این قضیه به ولسوالی های مذکور اعزام گردید. اهم یافته های این هیأت های اعزامی، به شکل زیر است:
تلفات انسانی
§ حداقل 24 نفر ( 6 نفر درولسوالی حصه‌ی اول بهسود، 12 نفر در ولسوالی حصه‌ی دوم بهسود و 6 نفر در ولسوالی دای میرداد) از آغاز جنگ تا پایان آن از مردم محل به قتل رسیده است. یک دختر چهارده ساله، دو متعلم مکتب ودو مرد هفتاد ساله نیز درمیان کشته شدگان می باشد. همچنان سه نفر (یک زن، یک دختر خرد سن و یک مرد) از مردم محلی ولسوالی حصه‌ی اول بهسود، درجریان مهاجرت ناشی از جنگ، درمسیر راه کابل در یک حادثه ترافیکی کشته شده اند.
درمجموع، حداقل 11 نفر از مربوطات ولسوالیهای حصه‌ی اول و حصه‌ی دوم بهسود زخمی شده اند که دربین زخمیها زنان واطفال نیز شامل است.
§ نمایندگان مردم کوچی در جلسه ای به تاریخ 10 / 5 / 1387 با کارمندان کمسیون مستقل حقوق بشر درقریه‌ی پیستی ولسوالی حصه‌ی اول بهسود ادعا کرده است که از کوچیها 30 نفر کشته و 42 نفر زخمی شده است. هیأت کمیسون، از نمایندگان کوچی خواست تا دلیلی برای اثبات ادعای شان ارائه کنند ولی آنها دلیلی ارایه نکرده اند. همچنین، هیچ مرجع مستقل دیگر نیز این ادعا را تائید نکرده است.
بیجا شدگان
§ در دو ولسوالی حصه‌ی اول وحصه‌ی دوم بهسود، از آغاز جنگ تاکنون ساکنین بیش از 400 قریه ( 230 قریه در حصه‌ی اول و170 قریه در حصه‌ی دوم بهسود) خانه های شان را ترک نموده وبه مناطق دیگرمتواری شده اند درهرکدام از این قریه ها از 5 الی 30 خانواده زندگی می کنند. در ولسوالی دای میرداد نیز حدود 1300 خانواده متواری شده اند. مجموع خانواده های بیجا شده در هرسه ولسوالی به بیش از شش هزار (6000) خانواده می‌رسند.
§ خانواده های بی جا شده در حالت بسیار وخیمی به سر می برند. هیأت کمیسیون خانواده های را دیده است که حتی برای یک شب هم غذایی برای خوردن نداشته اند، قریه‌هایی را مشاهده کرده است که تقریبا هیچ خانه‌ای درآن سالم نمانده؛ سوخته و یا به تاراج رفته است. عدم موجودیت سرپناه، مواد خوراکی، علوفه برای مواشی، مواد سوخت برای زمستان، شیوع بیماری اطفال و زنان، تعطیلی مکاتب و هراس از نا امنی بیشتر از مهمترین مشکلاتی است که بیجا شدگان با آن مواجهند.
§ با آنکه تا حدی در هرسه ولسوالی هیأت های دولتی میزان خسارات وارده را سنجش کرده اند، اما دولت هیچ اقدامی در زمنیه‌ی کمک به بیجا شدگان نکرده و خصوصا در حصه‌ی اول بهسود و ولسوالی دای میرداد کوچکترین کمکی صورت نگرفته است. ( صرف درولسوالی حصه‌ی دوم بهسود برای تعداد کمی از بیجا شدگان منطقه‌ی کجاب، کمک های ناچیزی صورت گرفته است).
خسارات
§ ازجمله قریه های تخلیه شده بیش از 200 قریه‌ی آن در ولسوالی های حصه‌ی اول وحصه‌ی دوم بهسود به شدت آسیب دیده است. در این قریه ها حاصلات زراعتی نابود شده، مال و اجناس خانه ها به تاراج رفته، اکثرا مواد سوخت و علوفه‌ی حیوانات حریق شده ودر خیلی موارد خانه‌های مسکونی مردم محل سوخته است.
§ درهرسه ولسوالی حصه‌ی اول وحصه‌ی دوم بهسود و ولسوالی دای میرداد، 84 باب خانه رهایش شامل 420 باب اتاق ،3 باب مسجد (منبر)، 9 باب دکان و 3 عراده موتر (یک عراده رینجر پولیس وسه عراده تونیس ملکی) سوخته است. البته باید تذکر داد که این آمار مربوط به خانه های سوخته ای است که هیأت کمیسون آن را دیده واز آن عکس برداشته است. از شمار زیادی قریه های آسیب دیده بازدید به عمل نیامده است. مطمئنا شمار خانه های سوخته از این هم بیشتر است.
§ در جریان جنگ، در هرسه ولسوالی 35 باب مکتب لیسه، متوسطه وابتدائیه تعطیل شده و بیش از 8392 نفر متعلم از درس بازمانده وازامتحان چهارونیم ماهه محروم شده اند. حداقل دو مکتب سوختانده شده و چهار مکتب به شدت آسیب دیده است.
§ هفت باب کلنیک صحی از آغاز جنگ از فعالیت بازمانده است که بدین ترتب ده ها هزار نفر از خدمات صحی محروم شده اند.
§ ناگفته نباید گذاشت که با توجه به میزان هنگفت خسارات وارده بر زمین های زراعتی، خانه های مسکونی به تاراج رفته و مواشی مفقود شده، کمیسون آمار روشنی از تمامی این خسارات در دست ندارد.
اقدامات حکومت
§ با آنکه دولت افغانستان از آغاز منازعه هیأت های متعددی را به منطقه اعزام داشت، اما این اقدامات نتایج موثری را به دنبال نداشت ومانع تداوم جنگ وخشونت نگردید. مؤثرترین اقدام دولت، صدور فرمان رئیس جمهور به تاریخ 31 / 4 / 1387 مبنی برخروج کوچیها از منطقه، برای سال جاری بود که موقتا به جنگ پایان داد.
§ حکومت های محلی هرسه ولسوالی، کوچکترین عملی برای جلوگیری از وقوع جنگ و تحقیق وبررسی این قضیه انجام نداده است. مقامات این ولسوالی ها به کارمندان کمیسیون گفته اند که این قضیه از توان ما خارج است و ما نمی توانیم در آن دخالت کنیم.
§ با وجودی که هدف از اعزام اردوی ملی در ولسوالیهای حصه‌ی اول وحصه‌ی دوم بهسود حفظ آتش بس وخط حایل میان طرفین جنگ بوده وساحات جنگی در مجموع حوزه‌ی فعالیت آنها را تشکیل می داده است و از تاریخ 28/3/ 1387 درمنطقه مستقر شده اما نتوانسته خط حایل را حفظ کنند. بعد از استقرار اردوی ملی، با وساطت اولین هیأت تعیین شده از جانب رئیس جمهور (شاهزاده مسعود و امان الله زدران و برخی از نمایندگان مردم محل و کوچیها) آتش بس 15 روزه بین کوچیها و مردم محل به تاریخ 5 سرطان 1387 اعلام می گردد واردوی ملی موظف می شود که برای حفظ آتش بس، پسته های امنیتی افراز نمایند. اما این آتش بس ساعت 5 بعد ازظهر همان روز نقض می شود. همچنین به تاریخ 17 / 4 / 1387 در منطقه‌ی خربید ولسوالی حصه‌ی اول بهسود، به تاریخ 20 / 4 / 1387 در دهن اوجی از مربوطات ولسوالی حصه دوم بهسود، به تاریخ 26 / 4 / 1387 در منطقه باد آسیاب جنگ صورت گرفته و کوچیها وارد مناطق دیگر حصه‌ی اول شده اند. وبدین ترتیب تا صدور فرمان رئیس جمهور به تاریخ 31 / 4 / 1387 جنگ ادامه داشته است. هیأت کمیسیون نیز عملا شاهد جریان دو جنگ درحصه‌ی اول وحصه‌ی دوم بهسود به تاریخ 28 و29 / 4 / 1387 بوده است. دقیقا افرادی که درولسوالی حصه‌ی اول به قتل رسیده، بعد از استقرار اردوی ملی در منطقه بوده است. با توجه به نکات پیش گفته، ازعملکرد گروه اعزامی اردوی ملی چنین پنداشته می شود که اردوی ملی یا جانبدارانه عمل نموده و به صورت تعمدی مانع جنگ نشده است و یا از ایفای وظیفه‌ی خویش به صورت فاحش غفلت کرده است.
§ پولیس ملی از بدو استقرار، به تاریخ 27 / 3 / 1387 در منطقه میرهزار، تا پایان جنگ امنیت را در این منطقه حفظ کرده و تاحدی اهداف تعیین شده را عملی کرده است. بعد از استقرار پولیس ملی درساحه‌ی مأموریت آن، خانه وزمین های مردم آسیب ندیده است. براساس شهادت مردم، تعدادی از پولیس ها به امر فرمانده‌ی خود حتی دربرخی موارد زمین های زراعتی مردم را آبیاری کرده بودند. مناطقی که تحت تسلط پولیس ملی بوده (از دهن اوجی الی میر هزار ولسوالی حصه‌ی دوم بهسود) از نظر خسارات وارده، با مناطقی که تحت مأموریت اردوی ملی بوده اصلا قابل مقایسه نیست. بیشترین آسیب را قریه های مربوط به ولسوالی حصه‌ی اول دیده که تحت مأموریت اردوی ملی بوده است.
§ با وجود آنکه دولت هیأتی را برای سنجش خسارات وارده تعیین نموده و ظاهراً کار سنجش و ارزیابی خسارات تکمیل گردیده است، ولی تا حال هیچ کمک و جبران خسارتی از جانب دولت برای مردم صورت نگرفته است.
نتیجه گیری
درجریان جنگ امسال، 24 نفر از مردم محل به قتل رسید، 11 نفر زخمی گردید، بیش از 6000 هزار خانواده مجبور به ترک خانه های خود شدند، بیش از 84 باب خانه‌ی مسکونی حریق گردید وخسارات هنگفتی در اثر تاراج خانه ها، مفقود شدن مواشی وتخریب زمین های زراعتی و تعطیل شدن مکاتب وکلنیک ها به مردم تحمیل گردید. همچنان کوچیها مدعی شدند که 30 نفر شان کشته و 42 نفر شان زخمی شده است.
بی توجهی دولت در سال گذشته نسبت به این معضل، این مشکل را حاد تر کرد و این قضیه را به یک منازعه‌ی قومی که عواقب خیلی بدی را به دنبال خواهد داشت، مبدل نمود. از جانب دیگر، بی اعتمادی مردم نسبت به دولت نیز بیشتر از پیش افزایش یافته است. بدون شک این امر فاصله بین دولت ومردم را بیشتر نموده وحاکمیت دولت را در این مناطق با چالش های جدی مواجه خواهد ساخت. اگر تا سال آینده به این منازعه برای همیشه پایان داده نشود، دامنه‌ی آن گسترده تر شده، پیامدهای زیانباری را درسطح ملی خواهد داشت. تداوم جنگ درین منطقه، فرهنگ خشونت وتفنگ سالاری را دوباره احیا خواهد کرد.
در این قضیه حق حیات، حق مالکیت، حق مصونیت از کوچ اجباری، حق آزادی از غضب وتخریب ملکیت، حق تعلیم وتربیت، حق دسترسی به خدمات صحی، حق آزادی وامنیت شخصی و... تعداد زیادی از شهروندان افغانستان نقض گردیده است. دولت به موجب مواد 6، 23، 24، 38، 40، 43 و 52 قانون اساسی افغانستان، مواد سایر قوانین ملی وکنوانسیونهای بین المللی مکلف به حمایت از این حقوق شهروندان افغانستان است. اما دولت با توجه به متن گزارش، به مکلفیت های خود در قبال حقوق بشری شهروندان، اقدام موثر و به موقع ننموده است.
پیشنهادات
1. پشنهادهای عاجل و کوتاه مدت
اول – چنان که در متن گزارش آمده، بیش از 200 قریه درهردو ولسوالی حصه‌ی اول وحصه‌ی دوم بهسود، به شدت آسیب دیده است. در اکثریت این قریه ها، خانه های مردم سوخته، مواد سوخت و علوفه‌ی حیوانی شان حریق شده، مواد غذایی (مثل گندم وآرد) از بین رفته، محصولات زراعتی شان نابوده شده و تمام سامان خانه و لوازم زندگی شان به تاراج رفته است. بسیاری از بیجاشدگان به علت از دست دادن زراعت شان تا یک سال دیگر منابع عایداتی خویش را از دست داده اند. باشندگان این قریه ها که کم کم به خانه های خود باز می گردند، شدیدا نیازمند کمک هستند. البته هر نوع کمک به بیجا شدگان باید اساسی باشد تا آنها بتوانند شیرازه‌ی زندگی خویش را دوباره احیا کنند. دولت و نهاد های خیریه‌ی ملی وبین المللی به این بیجاشدگان به صورت عاجل کمک های اساسی وبنیادی نموده از وقوع یک فاجعه‌ی انسانی دیگر جلوگیری نمایند.
دوم - دولت افغانستان باید تمام مناطق آسیب دیده را به صورت عادلانه بررسی نموده، خسارات وارده را دقیقا ارزیابی وسنجش کرده، تدابیری لازم را جهت جبران عادلانه‌ی خسارات اتخاذ نماید.
سوم - دولت افغانستان باید پیرامون قضیه برخورد کوچیها با مردم بهسود تحقیق و بررسی دقیق، همه جانبه و غیر جانبدارانه نموده، اطمینان دهد که ناقضان قانون مورد پیگرد قانونی قرار می‌گیرند و خسارتهای وارده به طرفین منازعه، جبران می گردد.
چهارم - دولت افغانستان جهت روشن شدن حقایق درمورد کسانی که به قتل رسیده اند، باید تحقیقات همه جانبه نموده، با استفاده از طب عدلی ادعای واقعی مردم محل وکوچیها را ثابت سازند تا روشن گردد که چه کسانی در این منازعه به قتل رسیده و چگونه به قتل رسیده اند.
پنجم- از چندین سال به این طرف، تعداد زیادی از شهروندان در اثر این منازعه جان خود را از دست داده اند. اما دولت هیچ اقدامی برای پیگیری عاملان این قتل ها انجام نداده است. این امر بیشتر از پیش فرهنگ معافیت را تقویت نموده، حاکمیت قانون را زیر سوال برده است. بنابراین، دولت افغانستان باید به این فرهنگ معافیت نقطه‌ی پایان گذاشته، عاملان قتلها و سایر جنایات را مورد پیگرد قانونی قرار دهد.
ششم- دولت افغانستان در زمینه‌ی اتهام وارده بر نیروی اعزامی اردوی ملی در ولسوالی های بهسود، مبنی بر بی کفایتی وغفلت شان در تأمین امنیت وحفظ آتش بس، تحقیق همه جانبه نموده، نتایج آنرا به اطلاع مردم برساند.
2. پیشنهادهای درازمدت
اول - راه حل اساسی و دایمی این معضل، تطبیق حکم ماده‌ی چهاردهم قانون اساسی افغانستان است که دولت را مکلف می سازد تا برای" انکشاف زراعت ومالداری، بهبود شرایط اقتصادی، اجتماعی ومعیشتی دهقانان ومالداران و " اسکان " کوچیان، برنامه‌ها موثر طرح و تطبیق نماید". بنابراین به دولت افغانستان باردیگر پیشنهاد می گردد که برای حل ریشه ای این معضل و جلوگیری از ترویج فرهنگ تفنگ سالاری و تشدید عصبیت قومی، جلوگیری از ایجاد فاصله بین حکومت ومردم، پایان دادن به فرهنگ معافیت و استحکام حاکمیت قانون و بالآخره برای جلوگیری از نقضهای فاحش حقوق بشری شهروندان، اقدام به عملی نمودن ماده‌ی چهاردهم قانون اساسی نماید تا از یک سو مردم محل واز سوی دیگر کوچیها از حقوق بشری وشهروندی خویش برخوردار شوند.
دوم - تمامی اسناد شرعی وعرفی کوچیها ومردم محل که ملکیت خصوصی افراد را تثبیت می سازد، به ارگانهای عدلی وقضایی ارجاع گردد تا مورد بررسی عمیق قرار گرفته، مالکان واقعی زمین که سند قانونی دردست دارند، از حق بشری مالکیت خویش برخوردار شوند.
سوم - دولت به منظور حل دایمی این معضل و برخورد های خشونت بار بین اقوام افغانستان در آینده، بخصوص بین کوچیها و مردم محل، پروژه های جدید توزیع زمینهای خاره‌ی دولتی را روی دست گرفته و کوچیها و دهقانان بی زمین را در آن پروژه ها اسکان بدهد تا از زندگی رقتبار رهایی یافته، اطفال و نوجوانان شان از حق دسترسی به خدمات آموزشی و تحصیلی منظم و همسان با سایر شهروندان، برخوردار گردند.
چهارم - دولت باید به منظور کاهش اتکای صد در صد روستائیان به ساحه‌ی موجود علفچر ها و جنگلزار، در برنامه های آینده‌ی توسعه‌ی اقتصادی و اجتماعی، مطابق به اهداف انکشاف هزاره (MDG) و معیار های توافقنامه‌ی افغانستان مبنی بر از بین بردن فقر و بیکاری، مسأله تولید اشتغال در سایر عر صه ها را موازی با بخش زراعت و مالداری، در تمام نقاط افغانستان، بویژه در مناطق کوهستانی و صعب‌العبور که از فقر اقتصادی و اجتماعی بیشتر ازهر جای دیگر افغانستان متأثر هستند، روی دست گیرد.
پنجم- با توجه به نقش مؤثر جامعه‌ی جهانی و سازمان ملل متحد در تأمین صلح، ثبات و توسعه‌ی افغانستان، پیشنهاد می گردد که آنها دولت افغانستان را در اجرای تعهداتش در قبال حقوق شهروندان و پیشنهادهای کوتاه مدت و درازمدت فوق، مورد حمایت جدی و مؤثر قرار بدهد.


ضمایم:
(1) جدول کشته شدگان
(2) جدول زخمیها
(3) جدول خانه های سوخته
(4) جدول مکاتب تعطیل شده و آسیب دیده
(5) عکس ها
ضمایم
ضمیمه‌ی اول:
ضمیمه‌ی اول:
جدول اسامی کشته شدگان و زخمیها
شماره
شهرت
سن
ولسوالی
قریه
تاریخ قتل
نام
نام پدر
1
حبیبه
حسین داد
14
حصه دوم بهسود
قلعه نو خانه ملا
26.3.1387
2
محمد مختار
سخیداد
10
حصه دوم بهسود
گیروی روزی
26.3.1387
3
محمد ابراهیم
عبدالرحیم
45
حصه دوم بهسود
گیروی روزی
26.3.1387
4
سلیمان علی
محمد ابراهیم
25
حصه دوم بهسود
گیروی روزی
26.3.1387
5
محمد هاشم
حاجی ناظر
40
حصه دوم بهسود
گیروی روزی
26.3.1387
6
سلیمان
غلام حسین
80
حصه دوم بهسود
قلعه نو خانه ملا
26.3.1387
7
گلاب خان
حسین علی
30
حصه دوم بهسود
گیروی روزی
27.3.1387
8
امیرداد
سخیداد
30
حصه دوم بهسود
گیروی روزی
26.3.1387
9
عتیق الله
محمد آصف
25
حصه دوم بهسود
غارای کجاب
13.4.1387
10
محمد طاهر
فقیر حسین
50
حصه دوم بهسود
دهن اوجی
13.4.1387
11
محمد رضا
ناظر حسین
50
حصه دوم بهسود
ایسکه
27.4.1387
12
محمد جواد
علی یاور
25
حصه دوم بهسود
دالکه سرخ آباد
27.4.1387
13
گل محمد
نیک محمد
72
0
0
24.4.1387
14
محراب
صفدر
52
0
0
24.4.1387
15
محمد عالم
حاجی ابراهیم
45
حصه اول بهسود
قول راه لته بند
29.4.1387
16
علی شفا
رمضان علی
35
حصه اول بهسود
قیرغوی
29.4.1387
17
حاجی محمد علی
غلام سخی
42
حصه اول بهسود
سوگلی
9.4.1387
18
گمنام
0
0
0
جسد این شخص در دهن گرم آب پیدا شده وکسی نشناخته است.
26 / 4 / 1387
19
داکتر محمد
غلام نبی

دایمیرداد
پخسه چه قلعه
5.5.1387
20
محمد علی
محمد نبی

دایمیرداد
قلعه ملایم
5.5.1387
21
محمد موسی
قمبر علی

دایمیرداد
دشت نو
5.5.1387
22
محمد انور
محمد نبی

دایمیرداد
نقشین
5.5.1387
23
احمد شاه
سیدشاه

دایمیرداد
گرم آب علیا
5.5.1387
24
علی داد
محمد رضا
25
دایمیرداد
نقشی
17.4.1387
مجموع: 24 نفر
ضمیمه‌ی دوم:
جدول زخمیها
شماره
شهرت
سن
ولسوالی
قریه
تاریخ
نام
نام پدر
1
سهیلا
عوض
14
حصه دوم بهسود
دو برجه خانه ملا
26.3.1387
2
فاطمه
محمد رسول
12
حصه دوم بهسود
دامرده
26.3.1387
3
محمد صادق
سهراب علی
25
حصه دوم بهسود
گیروی روزی
26.3.1387
4
نصر الله
حاجی غلام حسن
17
حصه دوم بهسود
دهن اوجی
20.4.1387
5
محمد صفا
عبدالحسین
50
حصه دوم بهسود
گردن نوری
20.4.1387
6
محمد جواد محسنی
احمد علی
37
حصه دوم بهسود
کوی بیرون
20.4.1387
7
محمد رضا
اسماعیل
27
حصه دوم بهسود
گیروی روزی
26.3.1387
8
سخی داد
شربت
40
حصه دوم بهسود
قرقلجان
7.4.1387
9
جواد
زرغام
22
حصه اول بهسود
قلعه میراد خان
7.4.1387
10
احمد شاه
فقیر حسین
25
حصه اول بهسود
کوته سیرک
18.4.1387
11
غلام علی
علی شاه
50
حصه اول بهسود
آب پای
9.4.1387
مجموع: 11 نفر
ضمیمه‌ی سوم:
جدول خانه ها، مساجد ودکانهای سوخته‌ای که توسط هیأت کمیسیون مشاهده وتثبیت شده است
شماره
شهرت مالک
ولسوالی
قریه
تعداد اتاق
نام
نام پدر
1
حاجی ملک
سهراب علی
حصه دوم بهسود
گیروی پنجی
8
2
حاجی رجب
میرزا حسن
حصه دوم بهسود
کته قلعه خانه ملا
8
3
عزیز الله
محمد اکرم
حصه دوم بهسود
کته قلعه خانه ملا
32
4
محمد باقر
اسحق
حصه دوم بهسود
میرهزار
2
5
حاجی عظیمی
موسی
حصه دوم بهسود
سیاه سنگگ
3
6
داراب
سهراب
حصه دوم بهسود
باد آسیاب
4
7
داکتر امین توکلی
عبدالرئوف
حصه دوم بهسود
بند سرآب باد آسیاب
3 باب دکان
8
بهرام
علی جمعه
حصه دوم بهسود
دهن غجورک
4
9
اکرم خان سلطانی
عوض علی
حصه دوم بهسود
دامرده کجاب
18
10
جمعه خان
خادم
حصه دوم بهسود
دهن باغک کجاب
1
11
علی حسن
بوستان
حصه دوم بهسود
دهن باغک کجاب
3
12
بهمن
نور
حصه دوم بهسود
دهن باغک کجاب
5
13
عوض
محمد حسن
حصه دوم بهسود
غوچه قل
4
14
نوروز
عیوض
حصه دوم بهسود
گوم آب
2
15
مستور خان
میر حسین
حصه دوم بهسود
غوچه قل
4
16
سید ذکی
میر احمد شاه
حصه دوم بهسود
غوچه قل
4
17
حسن
ناظر
حصه دوم بهسود
غوچه قل
2
18
سید حسن شاه
سید حسین
حصه دوم بهسود
غوچه قل
3
19
امین
میر حسین
حصه دوم بهسود
غوچه قل
2
20
سید محمد علی
سید امیر
حصه دوم بهسود
غوچه قل
2
21
محمد علی
مراد علی
حصه دوم بهسود
سرتاله سادات
1
22
محمد الله
حاجی محمدحسین
دایمرداد
جوقول
2
23
باقر
حاجی محمد علی
دایمرداد
جوقول
2
24
میرخادم حسین
خدانظر
دایمرداد
جوقول
1
25
محسن
محمد رفیع
دایمرداد
جوقول
2
26
حاجی عبدل
قربان علی
دایمرداد
جوقول
8
27
محمد علی
فقیر حسین
دایمرداد
جوقول
12
28
بمان
برات علی
دایمرداد
جوقول
3
29
نوروز
"
دایمرداد
جوقول
4
30
دولت حسین
خدانظر
دایمرداد
جوقول
4
31
قربان علی
جمعه خان
دایمرداد
جوقول
3
32
جواد
عیوض
دایمرداد
جوقول
4
33
محمد حسین
عبدل حسین
دایمرداد
کوته جوقول
2
34
اسدالله
عصمت الله
دایمرداد
کوته جوقول
3
35
حیات الله
میرزاحسین
دایمرداد
کوته جوقول
2
36
رجب آخوند
اسماعیل
دایمیرداد
بنگ قول
2
37
غلام رسول
فیض الله
دایمیرداد
بنگ قول
4
38
عبدالحسین
محمد حسین
دایمیرداد
بنگ قول
2
39
نامعلوم
نامعلوم
دایمیرداد
قریه سوخته
3
40
قربانعلی
فقیر حسین
دایمیرداد
زریافته
8
41
اعطا
باب الله
دایمیرداد
یورد
6
42
جواد کربلایی
غلام احمد
دایمیرداد
قول حاجی
3
43
پولیس
0
دایمرداد
سیاه گگ
یک عراده موتر رنجر
44
باقر
نامعلوم
دایمیرداد
جوقول
یک عراده موتر فلنکوج
45
سیدهادی
0
حصه اول بهسود
خربید
15
46
شاه آغا
0
حصه اول بهسود
خربید
2
47
غلام عباس
0
حصه اول بهسود
خربید
5
48
قادر و هادی
حاجی علی محمد
حصه اول بهسود
شیخ سنگ
11
49
حسین
تاج محمد
حصه اول بهسود
قلعه مدد
1 باب دکان
50
میرحسین
کلب حسین
حصه اول بهسود
قلعه مدد
1 باب دکان
51
خان
رجب علی
حصه اول بهسود
قلعه مدد
1 باب دکان
52
بختیاری
سرور
حصه اول بهسود
قلعه میراد خان
1 باب دکان
53
داکتر نادر
0
حصه اول بهسود
قلعه میراد خان
1 باب دکان
54
محمد علی
0
حصه اول بهسود
قلعه میراد خان
1 باب دکان
55
سلطانعلی
حسین علی
حصه اول بهسود
سوگلی
1 عراده موتر تونیس
56
موسی
ملا قربان
حصه اول بهسود
ریک جوی لته بند
12
57
حاجی سخی داد
0
حصه اول بهسود
لته بند
20
58
نوروزعلی
محرم علی
حصه اول بهسود
سنبلاق لته بند
3
59
محراب علی
محرم علی
حصه اول بهسود
سنبلاق لته بند
8
60
صوفی عیسی
می نا
حصه اول بهسود
دهن آب پای
8
61
آشور محمد
غلام حسین
حصه اول بهسود
مچه قول پائین
2
62
سلطان حسین
خادم حسین
حصه اول بهسود
مچه قول پائین
2
63
سید محسن
سید محمد حسن
حصه اول بهسود
پای کوتل
2
64
آصف
سید حسین
حصه اول بهسود
پای کوتل
3
65
حسین علی
سید علی
حصه اول بهسود
پای کوتل
2
66
غلام سخی
عوضعلی
حصه اول بهسود
مچه قول بالا
4
67
غلام محمد
امیر محمد
حصه اول بهسود
مچه قول بالا
5
68
جمعه خان
یعقوب
حصه اول بهسود
مچه قول بالا
2
69
شیخ خدمت
مراد علی
حصه اول بهسود
مچه قول بالا
12
70
عبدالله
غلام حسن
حصه اول بهسود
مچه قول بالا
3
71
سیدمهدی
سید باقر
حصه اول بهسود
مچه قول بالا
4
72
حاجی جمعه خان
علی محمد
حصه اول بهسود
مچه قول بالا
6
73
پیوند
حیدر
حصه اول بهسود
مچه قول بالا
6
74
حاجی جان محمد
علی محمد
حصه اول بهسود
مچه قول بالا
7
75
محرم علی
خادم حسین
حصه اول بهسود
مچه قول بالا
4
76
حاجی احمد
نور احمد
حصه اول بهسود
مچه قول بالا
10
77
خادم
علی بخش
حصه اول بهسود
مچه قول بالا
5
78
حسین بخش
علی بخش
حصه اول بهسود
مچه قول بالا
5
79
برات
سرور
حصه اول بهسود
مچه قول بالا
4
80
محمد حسین
علی حسین
حصه اول بهسود
مچه قول بالا
4
81
حاجی حسن رضا
غلام حسن
حصه اول بهسود
سفید بید
8
82
شیخ غلام حسن
قربانعلی
حصه اول بهسود
سفید بید
3
83
محمد یونس
حیدر علی
حصه اول بهسود
سفید بید
4
84
محمد اسلم
حاجی حسن
حصه اول بهسود
سفید بید
2
85
محمد داوود
محمد علی
حصه اول بهسود
سفید بید
2
86
محمد ناصر
محمد علی
حصه اول بهسود
سفید بید
3
87
حاجی میرزاد
میرخادم
حصه اول بهسود
سفید بید
2
88
محمد
عوض علی
حصه اول بهسود
اوچک
1 عراده موتر تونیس
89
محمد
عوض علی
حصه اول بهسود
اوچک
4
90
محمد حسن
غلام حسن
حصه اول بهسود
اوچک
4
91
اسماعیل
ابراهیم
حصه اول بهسود
اوچک
1
92
نامعلوم
نامعلوم
حصه اول بهسود
قول راه
6
93
نامعلوم
نامعلوم
حصه اول بهسود
قول راه
1
94
نامعلوم
نامعلوم
حصه اول بهسود
قول راه
1
95
نامعلوم
نامعلوم
حصه اول بهسود
قول راه
1
96
حسن خان
سلطان علی
حصه اول بهسود
چهار پخسه
7
97
مسجد بند قول
0
دای میرداد
بنگ قول
1
98
مسجد قریه تخت
0
دای میرداد
تخت
1
99
مدرسه آقای واعظ
0
حصه دوم بهسود
کته قلعه خانه ملا
2
مجموعه : 84 باب خانه شامل 420 باب اتاق ،3 باب مسجد، 9 باب دکان و 3 عراده موتر

نوت: برخی اې خانه‌هایی که نام صاحبان آن نوشته نشده است، خانه‌هایی است که حین بازدید هیأت کسی در آن نبوده است.
ضمیمه‌ی چهارم:
جدول مکاتب تعطیل شده در جریان جنگ

شماره
نام مکتب
ولسوالی
قریه
تعداد شاگرد
ملاحظات
1
ابتدائیه ابوذر غفاری
حصه اول بهسود
تیزک
120

2
ابتدائیه دهن غارا
حصه اول بهسود
غارا تیزک
55

3
متوسطه تیزک
حصه اول بهسود
تیزک
288

4
متوسط امام حسن مجتبی
حصه اول بهسود
قلعه سید تیمور
345

5
متوسطه دهن گرماب
حصه اول بهسود
دهن گرماب کجاب
188

6
ابتدائیه سید رضا
حصه اول بهسود
گرم آب کجاب
120

7
متوسطه شهر نیرو
حصه اول بهسود
شهر نیرو
210

8
ابتدائیه اوچک
حصه اول بهسود
اوچک
140

9
متوسطه سفید بید
حصه اول بهسود
سفید بید
150
براساس اظهارات مدیرمعارف این ولسوالی، اسناد اداری این مکتب حریق ونابود شده است.
10
ابتدائیه لته بند
حصه اول بهسود
لته بند
110
ساختمان واسناد اداری این مکتب سوخته است.
11
لیسه استقلال
حصه اول بهسود
فرخولوم
683

12
متوسطه گردن دیوار
حصه اول بهسود
گردن دیوار سیاه سنگ
310

13
ابتدائیه گردن دیوار علیا
حصه اول بهسود
گردن دیوال علیا
80

14
ابتدائیه چلیم جای
حصه اول بهسود
چلیم جای
110

15
ابتدائیه آب دره
حصه اول بهسود
آب دره
110

16
ابتدائیه دهن آب دره
حصه اول بهسود
دهن آب دره
65

17
ابتدائیه قول فقیر
حصه اول بهسود
قول فقیر
40

18
لیسه دهن اوجی
حصه دوم بهسود
دهن اوجی
306
این لیسه آسیب دیده است.
19
لیسه میر هزار
حصه دوم بهسود
میرهزار
396
این لیسه به شدت آسیب دیده، شیشه ها، میزها، چوکی ها واسناد اداری آن نابود شده است.
20
لیسه دشت
حصه دوم بهسود
باد آسیاب
405

21
متوسطه محمدیه
حصه دوم بهسود
کجاب
190

22
متوسطه توحید اژدر
حصه دوم بهسود
سر کجاب


23
ابتدائیه شش برجه
حصه دوم بهسود
دره کجاب


24
ابتدائیه ده مرده
حصه دوم بهسود
ده مرده کجاب
270

25
ابتدائیه خارقول
حصه دوم بهسود
خارقول
126

26
متوسطه خاتم الانبیا
حصه دوم بهسود
سرباد آسیاب
220

27
ابتدائیه بابوکه
حصه دوم بهسود
سرکجاب


28
ابتدائیه بی بی حاجر
حصه دوم بهسود
باد آسیاب
120

29
متوسطه طلوع
حصه دوم بهسود
سرتاله
200

30
ابتدائیه شاه حسن
حصه دوم بهسود
با آسیاب
170

31
متوسطه انقلاب
دای میرداد
سوخته
300

32
متوسطه عطائی
دای میرداد
بلاق حسینی
212

33
متوسطه بغلک
دای میرداد
بغلک


34
متوسطه شهید علی رضا
دای میرداد
تنگی
350

35
متوسطه محسن زمانی
دای میردد
نقشی
1670


مجموع : 35 باب مکتب تعطیل شده وحدود 8300 نفر متعلم از درس بازمانده است

جلسه با نمايندگان کوچی ها در قريه پيستی
جلسه عمومی درحضور سباوون
مقبره شهید حبیبه
منبع:کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان