محمد کريم خليلي معاون رئيس جمهور، پيش از ظهر امروز در رأس يک هيأت عاليرتبه دولتي، عازم جمهوري اسلامي ايران شد.
به اساس گزارش دفتر مطبوعاتي رياست جمهوري، اين سفر بنا به دعوت معاون رئيس جمهوري اسلامي ايران صورت گرفته و هدف از آن صحبت با مقامات ايراني در رابطه با مهاجرين، جلب همکاريهاي بيشتر آن کشور در جهت بازسازي افغانستان، جستجوي راههاي کمک متقابل در جهت مبارزه با حوادث طبيعي و ديگر مسائل مورد علاقه دو دولت افغانستان و ايران ميباشند.
در اين سفر معاون رئيس جمهور را محمد احسان ضيأ وزير احيا و انکشاف دهات، سهرابعلي صفري وزير فوايد عامه، عبدالکريم براهوي سرپرست وزارت امور مهاجرين و عودت کنندگان، محمد يوسف واعظي مشاور رئيس جمهور، محمد کبير فراهي معين سياسي وزارت امور خارجه، صدرالدين سحر معين وزارت صحت عامه، عبدالغفور غزنوي معين وزارت معارف، عبدالمتين ادراک رئيس اداره ملي مبارزه با حوادث، جاويد کوهستاني مشاور رئيس جمهور، سيد انور رحمتي رئيس دفتر معاونيت دوم رياست جمهوري شماري ديگر از مسئولين دولتي همراهي مينمايند.
نقل از سایت وحدت وابسته به حزب وحدت جناح کریم خلیلی
سفر کریم خلیلی، در قالب به ظاهر یک هیأت بلند پایه دولتی به ایران ،از چند جهت قابل تأمل است:
1 – چرا به جای احمد ضیاء مسعود معاون اول آقای کرزی،کریم خلیلی به ایران آمد؟
2 – سفر کریم خلیلی چه ارتباط به انتخابات آینده دارد؟
3 – بین سفر کریم خلیلی در قالب یک هیأت وسفرتابستانی محمد محقق چه ارتباطی وجود دارد؟
4 – سرپرست وزارت امور مهاجرين و عودت کنندگان چرا به همراه کریم خلیلی آمد؟
1 – چرا به جای احمد ضیاء مسعود معاون اول آقای کرزی،کریم خلیلی به ایران آمد؟
کسانی که با نظام دیپلماسی اندک آشنایی دارد،می دانند که طبق تعاملات فرهنگ دیپلماتیک ، احمد ضیاءمسعود به جای کریم خلیلی به ایران می آمد نه کریم خلیلی ،چون که معاون احمدی نژاد از معاون رئیس جمهور افغانستان دعوت کرده بود واحمد ضیاءمعاون اول کرزی بود پس قاعدتا باید ایشان در رأس این هیأت می بود نه آقای خلیلی چراکه از نظر عرف دیپلماسی ، هیأت سیاسی به سرپرستی خلیلی هیات بلند پایه محسوب نمی شود وهیأتی با این سرپرست در پاسخ دعوت رسمی یک دولت قدرتمند منطقه نوعی دهن کجی محسوب می شود.....
پس چه عواملی باعث شده است که کرزی ،کریم خلیلی را برای این سفر انتخاب کند وایران هم این هیأت رابا سرپرستی خلیلی قبول کند واین هیأت درجه دوم را در پاسخ به دعوت از معاون رئیس جمهور توهین به نظام جمهوری اسلامی ایران (که در حال حاضر ابر قدرت بلامنازع منطقه خاورمیانه است) محسوب نکند.
باتوجه به روی کار آمدن دولت کاری جدید در امریکا با وزارت خارجه ی مثل بانوی کارکشته ویک دنده چون هلاری کلینتون، وچرخش سیاست خارجی القاعده وطالبان ومذاکره نیمه رسمی دولت افغانستان با این گروه،انتخاب کریم خلیلی برای این سفرتنها گزینه برتر بوده وکرزی واحمدی نژاد هردو به این سرپرستی هیأت دیپلماسی تن در دادند.به این شرح:
کریم خلیلی تنها رهبری شیعیی هزاره است که هم به کرزی وفادار است وهم با بلند مرتبه ترین شخص نظام جمهوری اسلامی ایران یعنی آیت الله سید علی خامنه ای رهبر ایران رابطه نیک دارد ....
باتوجه به این ویژگی خلیلی وجایگاه ایشان در میان دولت مردان نظام جمهوری اسلامی ایران ،ونیاز جدی کرزی در انتخابات آینده به ایران واحتمالا میانجیگری ایران بین مخالفان وکرزی در دور آینده ،کریم خلیلی بهترین گزینه برای کرزی بود.
اما چرا برای ایران ، کریم خلیلی بهترین گزینه است در نسبت به برادر مسعود با این که ایران در این بیست سال عملا نشان داد که هرکز احمد شاه مسعود وربانی را تنها نگذاشت ودر منازعات بین حزب وحدت وشورای نظار وجمعیت، در کنار احمد شاه مسعود ایستاد وشخص شهید مزاری را که از سرداران شیعه بود قربانی تمامت خواهی وانحصار طلبی احمد شاه مسعود کرد وهنوز هم این ترجیح دادن خانواده احمد شاه مسعود بر خانواده شهید مزاری مشهود وعیان است وزن وبچه احمد شاه مسعود در بهترین جای مشهد وبا بهترین امکانات زندگی می کنند وتحصیلات خود را ادامه می دهند واما در عوض خانواده شهید مزاری در فقیر ترین منطقه قم با کمترین امکانات روز گار می گزرانند واگر تنها یاد گار شهید مزاری زینب کربلای افغانستان به مشهد ویا جای دیگر ایران سفرکنند باید از هفت خوان رستم بگذرد.
هنوز برای یاد بود قتل ناجوان مردانه احمد شاه مسعود ارگان های دولتی ایران در قالب یاد بود دانشجویی وفرهنگی برای احمد شاه مسعود سالگرد می گیرند وربانی را از افغانستان دعوت می کند وخانواده احمد شاه مسعود را با هزاران اعزاز وحرمت به این سالگرد ها می آورند.
واما برای شهید مزاری چه ؟مگر نه این است که مزاری ازسرداران آزادی خواه جهان بود؟مگر شهید مزاری به خاطر حمایت از امام خمینی به زندان شاه نیافتاد؟مگر مزاری انقلاب ایران را بعنوان انقلاب مکتبی قبول نداشت؟مگر مزاری برای این انقلاب به رهبری امام خمینی جانش را به مسلخ نمی برد؟اگر مزاری نبود چه کسی جرئت آن را داشت که پیام های آزادی خواها نه رهبر انقلاب امام خمینی را از عراق به ایران بیاورد؟
پس چه شده است که مزاری هنوز هم مظلوم است؟وپیروانش در ایران نمی توانند یک سالگرد آزاد وآبرو مندانه برایش بگیرند؟
پس چرا ایران کریم خلیلی را بر احمد ضیاءترجیح داد؟
کریم خلیلی بهترین گزینه از این جهت است که ایشان به رهبر ایران وفادار می باشد ودر این مدت رهبری خود نشان داد که آدم میانه رو است ومنافع شخصی خود را بر منافع کلان مردمی ترجیح می دهد وچون شهید مزاری آرمان گرانیست تامنافع شخصی خود را فدای مردم کند وبرجدایی مسائل مذهبی با منافع مردمی پای فشارد.
.... مهاجر در ایران اکثریت هزاره اند ومقررات مهاجرتی با مهاجرین شامل حال این مردم می شود ودیگر مردمان هیچ گونه مشکلی ندارند چون رهبران ایشان برای ایشان مدارک اقامتی ویژه می گیرند وفرزندانش برای تحصیل سهمیه خاص دارند.تنها هزاره ها هستند که در ایران افغانی به حساب می آیند وتمام مقررات مهاجرتی شامل حال این مردم می شوند واکنون هم اگر سخنی از راه ندادن فرزندان مهاجرین به دانشگاه هست فرزندان همین مردم است نه دیگر اقوام ودیگر اقوام در ایران یک ایرانی است نه مهاجر.پس کسی که باید این ندارا آبرو مندانه خواموش کند او فقط یک رهبر شیعه هزاره باشد که خلیلی هم هزاره است وهم شیعه وهم دلسوز مردم وآنقدر دلسوزکه اشک می ریزد.
دوم این که راجع به حل مسئله مهاجران خلیلی تابع نظر ایران است ومسئولان ایران هرچه را دکته کنند ایشان بدون چون وچرا قبول خواهند کرد ودر سخنرانی عموعی خود درمیان مهاجران این گردن نهادن به خواسته های مسئولان ایران را در رابطه با مسئله مهاجران با کمی اشک ریختن پوشش اسلامی وعاطفی خواهد داد.
بنا بر این ، سفر کریم خلیلی ، برای مهاجرین خیری دربرنخواهد داشت.
2 – سفر کریم خلیلی چه ارتباط به انتخابات آینده دارد؟
3 – بین سفر کریم خلیلی در قالب یک هیأت وسفرتابستانی محمد محقق چه ارتباطی وجود دارد؟
4 – سرپرست وزارت امور مهاجرين و عودت کنندگان چرا به همراه کریم خلیلی آمد؟
اگر انتخابات افغانستان نزدیک نبود ،کرزی خلیلی را بعنوان سرپرست این هیأت برنمی گزید واما انتخابات آینده افغانستان باعث شد که کرزی خلیلی را برای سفر به ایران برگزیند.چون باآغاز کار دولت جدید امریکا به مدیریت سیاست خارجی بانوی صاحب تجربه هلاری کلینتون وزیر خارجه ی امریکا ، ممکن است دولت امریکا از آقای کرزی وتیم کاری ایشان روی برتابند(که بعضی از شواهد حکایت از این مسئله دارد)ودر این صورت آقای کرزی به ایران نیاز جدی دا رد چون ایران دربالاترین رده های کاری دولت افغانستان ومیان مخالفان بالقوه وبالفعل دولت وسران احزاب سیاسی نفوذ غیر قابل انکار دارد وبسیاری سران احزاب افغانستان ومعاونان ومشاوران کرزی از حقوق بگیران ایران هستند .
از طرف دیگردر بازی افغانستان مسئله القاعده وطالبان از مهره های اساسی بازی سیاسی بین امریکا وایران است وامریکا می داند که ایران درصورتی که بخواهدمی تواند با وحدت بالمسالحه وتاکتیکی با این گروه ها افغانستان را جهنمی برای امریکا درست کنند ویقینا در صورت چنگ ودندان نشان دادند امریکا به ایران، ایران از این نیروی بالقوه استفاده خواهند کرد اگرچه امریکا ایران را بار ها متهم به این مسئله کرده است اما مدارک جهان پسند ارائه نداده است واین مسئله هم مثل بسیاری از مسائل دیگر فقط یک بازی سیاسی وتهمت دیپلماسی می باشد.
از آنجای که حامد کرزی خود روز گاری معاونت وزارت خارجه دولت مستأجل طالبان را برعهده داشت ودر همان زمان با سیاست خارجی ایران آشنایی عمیق پیداکرد واکنون خود سیاست گفت وگو ی با طالبان را در پیش گرفته اند واکنون هم خود عملا یک طالب شده است،به ایران ودوستان داخلی ایران نیاز جدی دارد ومخصوصا که احمد ضیاء مسعود داماد( برهان الدین ربانی دشمن شکست خورده گلبدین حکمتیار ) خود را رقیب حامد کرزی اعلام نموده است،این نیاز کرزی به همکاری وهمنظری ایران بسیار جدی است .
به همین خاطر کرزی کریم خلیلی را بر مسعود ترجیح داد وایران هم ایشان را بهترین فرد برای این گفت وگو پنداشت
علا بر این مسائل،سفر تابستانی محمد محقق واستقبال بی مانند مهاجران از محمد محقق وباز سازی چهره تخریب شده محقق بعد از ائتلاف غیر منتظره و متحورانه محقق با پروفسور عبدالرب رسول سیاف، وریسک دیوانه وار وغیرت آفرین وبی مانند محقق در اعتصاب غذا در غائله کوچی گری وخلق حماسه مردم قهرمان در تظارات کابل ورستاخیر همدلی وهمنوای نسل مهاجر هزاره در جهان در حمایت از غرور وکرامت هزاره واعتصاب غذای محقق، کرزی را به این نتیجه رساند که کریم خلیلی را در یک آزمون دیگر قرار دهد ومحبوبیت او را در میان مردم هزاره در خارج ببیند ودر نتیجه در دوره بعدی در باره معاونت ویاخلع معاونت خلیلی تصمیم بگیرد.
دراین باره دو معامله پایا پای بین کرزی وکریم خلیلی قابل تصور است:
1 - امتیاز دهی کرزی به خلیلی
2 - اثبات وفاداری خلیلی به کرزی در قالب ایجاداشتقاق ونفاق در میان جامعه هزاره
1 - امتیاز دهی کرزی به خلیلی
اما امتیاز دهی آقای کرزی به کریم خلیلی در جهت ایجاد محبوبیت در قلوب مردم هزاره وشکست دادن محمدمحقق وکاستن محبوبیت مردمی محقق ،این است که در این موقعیت حساس وسرنوشت ساز مهاجرین افغانستانی در ایران،کرزی سرپرست وزارت مهاجرین را همراه خلیلی به ایران فرستاده اند تا با مانور سیاسی وتمدید نیمه رسمی وقت مهاجران در ایران وایجازه ورود دانشجویان افغانستانی به دانشگاه های ایران وکاهش نسبی هزینه تحصیلی دانش آموزان، این گره گشایی از گرفتاری های مهاجرین به نام خلیلی تمام شود ودر نتیجه پایگاه مردمی خلیلی ومحبوبیت سیاسی خلیلی در نسبت به محقق افزایش پیداکند .
2 - اثبات وفاداری خلیلی به کرزی در قالب ایجاداشتقاق ونفاق در میان جامعه هزاره
اما در مقابل این امتیاز دهی کرزی به خلیلی ،خلیلی هم باید وفاداری خود را به کرزی ثابت کند ورأی مردم هزاره را برای کرزی جمع آوری نموده او را باردیگر به اریکه قدرت نشاند وراهیی قصر گلخانه کند واگر نتوانیست تمام رأی مردم هزاره را به نفع کرزی سوق دهد، لا اقل بتواند در رأی دهی هزاره شقاق ایجاد کند ورأی ها راپراکنده سازد.
نفاق به مصلحت هزاره نیست
یاد مزاری بخیر
یاد مزاری بخیر ونام ویاد آن سرخ جامه ی مرد مردستان جاودان باد!
یاد وخاطره او جاودان باد که هزگیز به دنبال سیاست وریاست وچوکی نبود وریاست بر چوکی را به قیمت پامال شدن عزت مردمش نمی خواست وبه همین جهت بود که مزاری بر عرش دل ها وقلب های پاکان وخلق آزاده حکومت می کرد وهرروز که از هجرت غریبانه وغروب شفق گون وپرواز پرستویی اش می گزرند او زنده تر از دیروز می شود وقلب مردم هزاره وآزاده خواهان وطن وعدالتخواهان جهان تجلی گاه آرمان وآرزوی آن شهید راه خدا ومردم می گردد.
آری یاد او بخیر که قدرت وشهرت نتوانیست او را تخته بند خویش سازد وشهوت ریاست را در کام جانش بجوشاند ودرخت برتربینی را در باغ بهارستان ایمانش ببار نشاند.
او هرگز نخواست یک خوک نشسته بر چوکی وزارت باشد وسگ لمیده بر دروازه ارباب قدرت وهمین خوی وخصلت مزاری بود که مزاری را گل سرخ مزار کرد وبهار از رنگ او تراوت می گیرد.
کاش سیاستمداران ما از مزاری درس می گرفت وسیاست را نه برای اربابی بلکه برای احقاق حق می خواست وآنگاه که سیاست وریاست ایشان به قیمت شقاق ونفاق در جامعه ما تمام می شود،این سیاست وریاست را به قبرستان می برد وبرای همیشه دفن می کرد چنان که مزاری چنین کرد.
واقعیت این است که جامعه هزاره هم به سیاست دانی وموضع گیری های بیمار وحرکت درسایه وکچمدار کریم خلیلی نیاز دارد وهم به تحور ودیوانه وار ریسک کردن وموضع گیری های غیرت آفرین وحماسه بر انگیز محمد محقق.
به قول استاد بزرگ ما حضرت علامه محمد تقی جعفری(ره)«حذف همیشه بد است ،حذف نه ، اصلاح» ویا به تعبیر بانوی فرهیخته وسیایتمدار اعتدال پیشه کشورونماینده مردم شریف بدخشان در پارلمان، خانم فوزیه کوفی«افراط وتفریط نه،اعتدال»
بنا بر این مانباید بدنبال حذف شخصیت های سیاسی ودینی خود باشیم وبه قول معروف (بیشه با تر وخشک خود خوب است)ویا به قول هزارگی«دیوانه ازخودون مو از هشیارون دیگرا بهتر است.
اما بزرگان ما هم نباید ریاست خود را به قیمت ایجاد نفاق وشقاق در جامعه هزاره ،بخواهد وباید از هرگونه حرکت نفاق برانگیز خودداری کنند ونباید زمینه شقاق را در میان مردم فراهم سازد.
به اساس گزارش دفتر مطبوعاتي رياست جمهوري، اين سفر بنا به دعوت معاون رئيس جمهوري اسلامي ايران صورت گرفته و هدف از آن صحبت با مقامات ايراني در رابطه با مهاجرين، جلب همکاريهاي بيشتر آن کشور در جهت بازسازي افغانستان، جستجوي راههاي کمک متقابل در جهت مبارزه با حوادث طبيعي و ديگر مسائل مورد علاقه دو دولت افغانستان و ايران ميباشند.
در اين سفر معاون رئيس جمهور را محمد احسان ضيأ وزير احيا و انکشاف دهات، سهرابعلي صفري وزير فوايد عامه، عبدالکريم براهوي سرپرست وزارت امور مهاجرين و عودت کنندگان، محمد يوسف واعظي مشاور رئيس جمهور، محمد کبير فراهي معين سياسي وزارت امور خارجه، صدرالدين سحر معين وزارت صحت عامه، عبدالغفور غزنوي معين وزارت معارف، عبدالمتين ادراک رئيس اداره ملي مبارزه با حوادث، جاويد کوهستاني مشاور رئيس جمهور، سيد انور رحمتي رئيس دفتر معاونيت دوم رياست جمهوري شماري ديگر از مسئولين دولتي همراهي مينمايند.
نقل از سایت وحدت وابسته به حزب وحدت جناح کریم خلیلی
سفر کریم خلیلی، در قالب به ظاهر یک هیأت بلند پایه دولتی به ایران ،از چند جهت قابل تأمل است:
1 – چرا به جای احمد ضیاء مسعود معاون اول آقای کرزی،کریم خلیلی به ایران آمد؟
2 – سفر کریم خلیلی چه ارتباط به انتخابات آینده دارد؟
3 – بین سفر کریم خلیلی در قالب یک هیأت وسفرتابستانی محمد محقق چه ارتباطی وجود دارد؟
4 – سرپرست وزارت امور مهاجرين و عودت کنندگان چرا به همراه کریم خلیلی آمد؟
1 – چرا به جای احمد ضیاء مسعود معاون اول آقای کرزی،کریم خلیلی به ایران آمد؟
کسانی که با نظام دیپلماسی اندک آشنایی دارد،می دانند که طبق تعاملات فرهنگ دیپلماتیک ، احمد ضیاءمسعود به جای کریم خلیلی به ایران می آمد نه کریم خلیلی ،چون که معاون احمدی نژاد از معاون رئیس جمهور افغانستان دعوت کرده بود واحمد ضیاءمعاون اول کرزی بود پس قاعدتا باید ایشان در رأس این هیأت می بود نه آقای خلیلی چراکه از نظر عرف دیپلماسی ، هیأت سیاسی به سرپرستی خلیلی هیات بلند پایه محسوب نمی شود وهیأتی با این سرپرست در پاسخ دعوت رسمی یک دولت قدرتمند منطقه نوعی دهن کجی محسوب می شود.....
پس چه عواملی باعث شده است که کرزی ،کریم خلیلی را برای این سفر انتخاب کند وایران هم این هیأت رابا سرپرستی خلیلی قبول کند واین هیأت درجه دوم را در پاسخ به دعوت از معاون رئیس جمهور توهین به نظام جمهوری اسلامی ایران (که در حال حاضر ابر قدرت بلامنازع منطقه خاورمیانه است) محسوب نکند.
باتوجه به روی کار آمدن دولت کاری جدید در امریکا با وزارت خارجه ی مثل بانوی کارکشته ویک دنده چون هلاری کلینتون، وچرخش سیاست خارجی القاعده وطالبان ومذاکره نیمه رسمی دولت افغانستان با این گروه،انتخاب کریم خلیلی برای این سفرتنها گزینه برتر بوده وکرزی واحمدی نژاد هردو به این سرپرستی هیأت دیپلماسی تن در دادند.به این شرح:
کریم خلیلی تنها رهبری شیعیی هزاره است که هم به کرزی وفادار است وهم با بلند مرتبه ترین شخص نظام جمهوری اسلامی ایران یعنی آیت الله سید علی خامنه ای رهبر ایران رابطه نیک دارد ....
باتوجه به این ویژگی خلیلی وجایگاه ایشان در میان دولت مردان نظام جمهوری اسلامی ایران ،ونیاز جدی کرزی در انتخابات آینده به ایران واحتمالا میانجیگری ایران بین مخالفان وکرزی در دور آینده ،کریم خلیلی بهترین گزینه برای کرزی بود.
اما چرا برای ایران ، کریم خلیلی بهترین گزینه است در نسبت به برادر مسعود با این که ایران در این بیست سال عملا نشان داد که هرکز احمد شاه مسعود وربانی را تنها نگذاشت ودر منازعات بین حزب وحدت وشورای نظار وجمعیت، در کنار احمد شاه مسعود ایستاد وشخص شهید مزاری را که از سرداران شیعه بود قربانی تمامت خواهی وانحصار طلبی احمد شاه مسعود کرد وهنوز هم این ترجیح دادن خانواده احمد شاه مسعود بر خانواده شهید مزاری مشهود وعیان است وزن وبچه احمد شاه مسعود در بهترین جای مشهد وبا بهترین امکانات زندگی می کنند وتحصیلات خود را ادامه می دهند واما در عوض خانواده شهید مزاری در فقیر ترین منطقه قم با کمترین امکانات روز گار می گزرانند واگر تنها یاد گار شهید مزاری زینب کربلای افغانستان به مشهد ویا جای دیگر ایران سفرکنند باید از هفت خوان رستم بگذرد.
هنوز برای یاد بود قتل ناجوان مردانه احمد شاه مسعود ارگان های دولتی ایران در قالب یاد بود دانشجویی وفرهنگی برای احمد شاه مسعود سالگرد می گیرند وربانی را از افغانستان دعوت می کند وخانواده احمد شاه مسعود را با هزاران اعزاز وحرمت به این سالگرد ها می آورند.
واما برای شهید مزاری چه ؟مگر نه این است که مزاری ازسرداران آزادی خواه جهان بود؟مگر شهید مزاری به خاطر حمایت از امام خمینی به زندان شاه نیافتاد؟مگر مزاری انقلاب ایران را بعنوان انقلاب مکتبی قبول نداشت؟مگر مزاری برای این انقلاب به رهبری امام خمینی جانش را به مسلخ نمی برد؟اگر مزاری نبود چه کسی جرئت آن را داشت که پیام های آزادی خواها نه رهبر انقلاب امام خمینی را از عراق به ایران بیاورد؟
پس چه شده است که مزاری هنوز هم مظلوم است؟وپیروانش در ایران نمی توانند یک سالگرد آزاد وآبرو مندانه برایش بگیرند؟
پس چرا ایران کریم خلیلی را بر احمد ضیاءترجیح داد؟
کریم خلیلی بهترین گزینه از این جهت است که ایشان به رهبر ایران وفادار می باشد ودر این مدت رهبری خود نشان داد که آدم میانه رو است ومنافع شخصی خود را بر منافع کلان مردمی ترجیح می دهد وچون شهید مزاری آرمان گرانیست تامنافع شخصی خود را فدای مردم کند وبرجدایی مسائل مذهبی با منافع مردمی پای فشارد.
.... مهاجر در ایران اکثریت هزاره اند ومقررات مهاجرتی با مهاجرین شامل حال این مردم می شود ودیگر مردمان هیچ گونه مشکلی ندارند چون رهبران ایشان برای ایشان مدارک اقامتی ویژه می گیرند وفرزندانش برای تحصیل سهمیه خاص دارند.تنها هزاره ها هستند که در ایران افغانی به حساب می آیند وتمام مقررات مهاجرتی شامل حال این مردم می شوند واکنون هم اگر سخنی از راه ندادن فرزندان مهاجرین به دانشگاه هست فرزندان همین مردم است نه دیگر اقوام ودیگر اقوام در ایران یک ایرانی است نه مهاجر.پس کسی که باید این ندارا آبرو مندانه خواموش کند او فقط یک رهبر شیعه هزاره باشد که خلیلی هم هزاره است وهم شیعه وهم دلسوز مردم وآنقدر دلسوزکه اشک می ریزد.
دوم این که راجع به حل مسئله مهاجران خلیلی تابع نظر ایران است ومسئولان ایران هرچه را دکته کنند ایشان بدون چون وچرا قبول خواهند کرد ودر سخنرانی عموعی خود درمیان مهاجران این گردن نهادن به خواسته های مسئولان ایران را در رابطه با مسئله مهاجران با کمی اشک ریختن پوشش اسلامی وعاطفی خواهد داد.
بنا بر این ، سفر کریم خلیلی ، برای مهاجرین خیری دربرنخواهد داشت.
2 – سفر کریم خلیلی چه ارتباط به انتخابات آینده دارد؟
3 – بین سفر کریم خلیلی در قالب یک هیأت وسفرتابستانی محمد محقق چه ارتباطی وجود دارد؟
4 – سرپرست وزارت امور مهاجرين و عودت کنندگان چرا به همراه کریم خلیلی آمد؟
اگر انتخابات افغانستان نزدیک نبود ،کرزی خلیلی را بعنوان سرپرست این هیأت برنمی گزید واما انتخابات آینده افغانستان باعث شد که کرزی خلیلی را برای سفر به ایران برگزیند.چون باآغاز کار دولت جدید امریکا به مدیریت سیاست خارجی بانوی صاحب تجربه هلاری کلینتون وزیر خارجه ی امریکا ، ممکن است دولت امریکا از آقای کرزی وتیم کاری ایشان روی برتابند(که بعضی از شواهد حکایت از این مسئله دارد)ودر این صورت آقای کرزی به ایران نیاز جدی دا رد چون ایران دربالاترین رده های کاری دولت افغانستان ومیان مخالفان بالقوه وبالفعل دولت وسران احزاب سیاسی نفوذ غیر قابل انکار دارد وبسیاری سران احزاب افغانستان ومعاونان ومشاوران کرزی از حقوق بگیران ایران هستند .
از طرف دیگردر بازی افغانستان مسئله القاعده وطالبان از مهره های اساسی بازی سیاسی بین امریکا وایران است وامریکا می داند که ایران درصورتی که بخواهدمی تواند با وحدت بالمسالحه وتاکتیکی با این گروه ها افغانستان را جهنمی برای امریکا درست کنند ویقینا در صورت چنگ ودندان نشان دادند امریکا به ایران، ایران از این نیروی بالقوه استفاده خواهند کرد اگرچه امریکا ایران را بار ها متهم به این مسئله کرده است اما مدارک جهان پسند ارائه نداده است واین مسئله هم مثل بسیاری از مسائل دیگر فقط یک بازی سیاسی وتهمت دیپلماسی می باشد.
از آنجای که حامد کرزی خود روز گاری معاونت وزارت خارجه دولت مستأجل طالبان را برعهده داشت ودر همان زمان با سیاست خارجی ایران آشنایی عمیق پیداکرد واکنون خود سیاست گفت وگو ی با طالبان را در پیش گرفته اند واکنون هم خود عملا یک طالب شده است،به ایران ودوستان داخلی ایران نیاز جدی دارد ومخصوصا که احمد ضیاء مسعود داماد( برهان الدین ربانی دشمن شکست خورده گلبدین حکمتیار ) خود را رقیب حامد کرزی اعلام نموده است،این نیاز کرزی به همکاری وهمنظری ایران بسیار جدی است .
به همین خاطر کرزی کریم خلیلی را بر مسعود ترجیح داد وایران هم ایشان را بهترین فرد برای این گفت وگو پنداشت
علا بر این مسائل،سفر تابستانی محمد محقق واستقبال بی مانند مهاجران از محمد محقق وباز سازی چهره تخریب شده محقق بعد از ائتلاف غیر منتظره و متحورانه محقق با پروفسور عبدالرب رسول سیاف، وریسک دیوانه وار وغیرت آفرین وبی مانند محقق در اعتصاب غذا در غائله کوچی گری وخلق حماسه مردم قهرمان در تظارات کابل ورستاخیر همدلی وهمنوای نسل مهاجر هزاره در جهان در حمایت از غرور وکرامت هزاره واعتصاب غذای محقق، کرزی را به این نتیجه رساند که کریم خلیلی را در یک آزمون دیگر قرار دهد ومحبوبیت او را در میان مردم هزاره در خارج ببیند ودر نتیجه در دوره بعدی در باره معاونت ویاخلع معاونت خلیلی تصمیم بگیرد.
دراین باره دو معامله پایا پای بین کرزی وکریم خلیلی قابل تصور است:
1 - امتیاز دهی کرزی به خلیلی
2 - اثبات وفاداری خلیلی به کرزی در قالب ایجاداشتقاق ونفاق در میان جامعه هزاره
1 - امتیاز دهی کرزی به خلیلی
اما امتیاز دهی آقای کرزی به کریم خلیلی در جهت ایجاد محبوبیت در قلوب مردم هزاره وشکست دادن محمدمحقق وکاستن محبوبیت مردمی محقق ،این است که در این موقعیت حساس وسرنوشت ساز مهاجرین افغانستانی در ایران،کرزی سرپرست وزارت مهاجرین را همراه خلیلی به ایران فرستاده اند تا با مانور سیاسی وتمدید نیمه رسمی وقت مهاجران در ایران وایجازه ورود دانشجویان افغانستانی به دانشگاه های ایران وکاهش نسبی هزینه تحصیلی دانش آموزان، این گره گشایی از گرفتاری های مهاجرین به نام خلیلی تمام شود ودر نتیجه پایگاه مردمی خلیلی ومحبوبیت سیاسی خلیلی در نسبت به محقق افزایش پیداکند .
2 - اثبات وفاداری خلیلی به کرزی در قالب ایجاداشتقاق ونفاق در میان جامعه هزاره
اما در مقابل این امتیاز دهی کرزی به خلیلی ،خلیلی هم باید وفاداری خود را به کرزی ثابت کند ورأی مردم هزاره را برای کرزی جمع آوری نموده او را باردیگر به اریکه قدرت نشاند وراهیی قصر گلخانه کند واگر نتوانیست تمام رأی مردم هزاره را به نفع کرزی سوق دهد، لا اقل بتواند در رأی دهی هزاره شقاق ایجاد کند ورأی ها راپراکنده سازد.
نفاق به مصلحت هزاره نیست
یاد مزاری بخیر
یاد مزاری بخیر ونام ویاد آن سرخ جامه ی مرد مردستان جاودان باد!
یاد وخاطره او جاودان باد که هزگیز به دنبال سیاست وریاست وچوکی نبود وریاست بر چوکی را به قیمت پامال شدن عزت مردمش نمی خواست وبه همین جهت بود که مزاری بر عرش دل ها وقلب های پاکان وخلق آزاده حکومت می کرد وهرروز که از هجرت غریبانه وغروب شفق گون وپرواز پرستویی اش می گزرند او زنده تر از دیروز می شود وقلب مردم هزاره وآزاده خواهان وطن وعدالتخواهان جهان تجلی گاه آرمان وآرزوی آن شهید راه خدا ومردم می گردد.
آری یاد او بخیر که قدرت وشهرت نتوانیست او را تخته بند خویش سازد وشهوت ریاست را در کام جانش بجوشاند ودرخت برتربینی را در باغ بهارستان ایمانش ببار نشاند.
او هرگز نخواست یک خوک نشسته بر چوکی وزارت باشد وسگ لمیده بر دروازه ارباب قدرت وهمین خوی وخصلت مزاری بود که مزاری را گل سرخ مزار کرد وبهار از رنگ او تراوت می گیرد.
کاش سیاستمداران ما از مزاری درس می گرفت وسیاست را نه برای اربابی بلکه برای احقاق حق می خواست وآنگاه که سیاست وریاست ایشان به قیمت شقاق ونفاق در جامعه ما تمام می شود،این سیاست وریاست را به قبرستان می برد وبرای همیشه دفن می کرد چنان که مزاری چنین کرد.
واقعیت این است که جامعه هزاره هم به سیاست دانی وموضع گیری های بیمار وحرکت درسایه وکچمدار کریم خلیلی نیاز دارد وهم به تحور ودیوانه وار ریسک کردن وموضع گیری های غیرت آفرین وحماسه بر انگیز محمد محقق.
به قول استاد بزرگ ما حضرت علامه محمد تقی جعفری(ره)«حذف همیشه بد است ،حذف نه ، اصلاح» ویا به تعبیر بانوی فرهیخته وسیایتمدار اعتدال پیشه کشورونماینده مردم شریف بدخشان در پارلمان، خانم فوزیه کوفی«افراط وتفریط نه،اعتدال»
بنا بر این مانباید بدنبال حذف شخصیت های سیاسی ودینی خود باشیم وبه قول معروف (بیشه با تر وخشک خود خوب است)ویا به قول هزارگی«دیوانه ازخودون مو از هشیارون دیگرا بهتر است.
اما بزرگان ما هم نباید ریاست خود را به قیمت ایجاد نفاق وشقاق در جامعه هزاره ،بخواهد وباید از هرگونه حرکت نفاق برانگیز خودداری کنند ونباید زمینه شقاق را در میان مردم فراهم سازد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر